نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
وقتی اهالی رسانه های همگانی در روز خبرنگار از بیماری "پدرام طاهری" روزنامه نگار خوزستانی سخن گفتند ای بیت از حضرت سعدی به ذهن ام آمد:" بنی ادم اعضای یک پیکرند/ که در آفرینش ز یک گوهرند/ چو عضوی بدرد اورد روزگار/ دگر عضوها را نماند قرار"
همه می دانیم خبرنگاران و نویسندگان قشر محروم، معصوم و ایثارگری هستند که به خاطر جامعه و مردم همیشه و تمام خطرها را به جان می خرند و در مقابل زر و زور ایستادگی می کنند تا انحراف ها کمتر و حق و حقوق مظلومان جامعه کمتر ضایع شود و در مقابل غارتگران بیت المال و قانون شکنان به طور جدی ایستادگی می کنند و خود را برای جامعه و مردم فدا و فنا می کنند.
اری! انانی که با سیلی صورت خود را همیشه سرخ نگهداشته اند و در مقابل خانواده خود همیشه احساس شرمندگی می کنند.چرا که حقوق و مزایایی دریافت نمی کنند و اگر مبلغ ناچیزی هم دریافت کنند، هزینه رفت و آمد و کاغذ و خودکار و اینترنت آن ها هم نمی شود.
هم اکنون یکی از این قشر مظلوم اما شرافتمند و باغیرت این صنف به نام "پدرام طاهری" که سال های سال است در خوزستان و شهر اهواز قلم می زند و با تمام مشکل هایی که داشته، هرگز به حزب و گروه و فرد یا افراد زیاده خواهی گرایش پیدا نکرده و با حفظ حرمت و وظیفه خطیری که داشته با نگاهی انسانی و برابر همیشه مدافع حق و حقوق مردم بوده است.
او متاسفانه به علت کوشش در همین راه، مدت زیادی است که از ناحیه چشم هایش رنج می برد و کاهش بینایی پیدا کرده است؛ اما به خاطر مشغله کاری و بی بضاعتی مالی و حجب و حیایی که داشته، هرگز مشکل هایش را عنوان نکرده است و مدت یک سال است که خانه نشین شده و توان و هزینه درمان چشم های خود را ندارد.
اینجا یک سوال مطرح می شود: انانی که در خدمت به جامعه پیشتاز بوده و سال ها چشم های بینای ما و زبان گویای ما برای فریادهای ما در راه حق و حقیقت و وکلای بی مزد ما بوده و هستند، اگر دچار چنین مشکل هایی شوند، آیا بر گردن ما حق و حقوقی ندارند؟!
ایا مسوولان فرهنگ و ارشاد اسلامی و سایر مسوولان مربوط نباید احساس مسوولیت کنند؟
چرا روزنامه نگاری که ۱۱ سال سابقه تولید محتوا به شکل تخصصی و پژوهشی در عرصه فرهنگ و هنر استان دارد، مورد بی مهری نهادهای فرهنگی قرار می گیرد و هیچ گاه فرصت های شغلی برای او ایجاد نشده که تجربه رسانه ای خود را در آن دستگاه ها ارایه دهد و بتواند بدون دغدغه معاش، تولید فکر و اندیشه داشته باشد و نیز جلوی پیشروی بیماری وی گرفته شود؟!
پس از تجلیلی که به همت خبرنگاران، در روز خبرنگار از پدرام طاهری صورت گرفت، در فضای مجازی مشاهده کردیم، قلم هایی که به فریاد در آمد؛ وقتی محتوای قلم ها را بررسی کردم می دیدم که پدرام در واقع بهانه ای بود و نمادی شده بود برای دردها و رنج هایی که جامعه رسانه ای می برند. چشمان کم سوی پدرام استعاره ای شده بود برای چشمان تیزبین روزنامه نگاری که زیر دست و پای بی عدالتی ها کم رمق و کم سو می شوند.
در واقع پدرام سمبلی شده بود برای روزنامه نگارانی که با این پرسش هشدار دهند که شأن و جایگاه روزنامه نگار و نویسندگان شجاع و حق گو و غیر وابسته متزلزل شده است.
به برخی به اصطلاح خبرنگاران مداح مسوولان کاری نداریم اما نکته جالب دیگر این که جامعه ی رسانه ای در قلم های شان با پدرام طاهری همزاد پنداری می کردند؛ گویی خود پدرام طاهری بود که می نوشت درد هایش را؛ در صورتی که شاید بعضی از خبرنگاران و حتا سایر عزیزان، پدرام طاهری را از نزدیک ندیده بودند ولی با تمام وجود دردها و اندیشه و آرمان های او را احساس می کردند.
در خاتمه عرایضم از همه دوستان، برادران و خواهرانی که در این راه قدمی برداشته یا بر می دارند، این حقیر به عنوان یک شهروند نهایت سپاسگزاری را داشته و دارم و تقاضا می کنم: هر کس به هر طریقی که می تواند برای درمان چشم های این عزیز قدمی بر دارد، بی شک در ثواب دنیوی و اخروی آن شریک و نزد خداوند محفوظ خواهد ماند و پاسخ و ارجی هم به زحمات این عزیزان گمنام خواهد بود. اما فراموش نشود امروز پدرام طاهری است و ممکن است فردا من و شما و... دچار همین مشکل ها شویم. پس صفات نیکویی و خیر و خدا پسندانه را فراموش نکنیم و آن را عملا ترویج کنیم و در انتظار اقدام فوری و همت و غیرت مردم، دوستان و مسوولان استان و حتا کشور در این باره هستیم.
صفر طهماسبی
ارسال نظر به عنوان مهمان