*شورای توسعه خوزستان باید تشکیل شود

بچه نفتون: "باید" واژه ای دستوری است! اگر آن را -که بر دل مان سنگینی می کند- برداریم تیترمان با کلاس تر است و آرامش هم در تیتر و هم در نگاه خواننده جاری می شود.

صاف صادق اهوازی: به گمانم کارگزاران وقت آزاد پیدا کرده اند برای تشکیل نشست های بی شمار! اشکالی ندارد. این شورا را هم مانند شورای شهرها تشکیل دهید. به گمانم چند تا "باید" که در این شوراها بگویید و مصوب کنید خود به خود خوزستان می ترسد و توسعه می یابد!

* مردم خوزستان از آلودگی هوا خسته و کلافه شده‌اند

چارتیه: کارگزاران استان چه طور؟ اصل این بزرگوارانند که باید خسته نشوند که بی گمان خسته نیستند و از همین پایگاه به آنان خداقوت می گوییم و می افزاییم: با پوشیدن ماسک و کلاه، می توان آلودگی های هوا را- چه خودرویی و صنعتی چه گرد و خاک های عراقی و هورهای عظیم و کوچک نفتی و چند نقطه- نادیده گرفت و بی خیال شد!

زیباکلام اهوازی: آری! ما مردم نه تنها از آلودگی هوا خسته و کلافه نیستیم که شاد هم هستیم؛ وقتی برنامه شاد داریم و تعطیلی های مان هم به روز است!

ما حتا آلودگی هوا را هم از رو هم برده ایم و بی گمان تا سال آینده همه آلودگی ها از رو خواهند رفت و بعد این ما هستیم که کلافه شدن آنها را به تماشا می نشینیم!

*گل‌محمدی استعفا کرد

پوست کنده اهوازی: گل‌محمدی و باشگاه فولاد همچون دو بال یک کبوتر هستند! استعفا سوری است و برای ترساندن هیات مدیره است که دیگر پس از ابراز نظرهایش حتا اگر علیه زمین و زمان باشد کسی حرفی نزند! خودش برمی گردد؛ نگران نباشید....

دلتنگ زاده: هم از خان یحیی و هم خان نصیرزاده انتظار می رفت که با هم یکی به دو کنند.

چون، حکایت این دو ما را یاد یک ضرب‌المثلی فارسی به نقل از زنده یاد سعدی شیرازی، شاعر بلند آوازه ایرانی در گلستان می اندازد:"ده درویش در گلیمی بخسبند و دو پادشاه در اقلیمی نگنجند."

این در حالی است که این دو سربلند باید بدانند "درخت هرچه پربارتر، افتاده تر سر به زیرتر است". لطفن یکی برود و این درس افتادگی را به آنان بیامورد و تاکید کند: "افتادگی آموز اگر طالب فیضی/ هرگز نخوری پول اگر بر سر قیضی!"