نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
اگر کار دلم فرجام گیره
نگاهم از نگاهت جام گیره
سیه مستی که باشه نام او دل
پیاپی باده ی الهام گیره
عبدالله نوروززاده:
اگر چشمم ز رویش کام گیرد
تمام قصه ام آرام گیرد
کسی در شوش باشد نام خیاط
که هر ساعت سراغ جام گیرد
محمد بقالان:
پر از تصویرِ عشقِ ناب جام اش
جوانه میزند، گل از کلام اش
تمام غنچههای شعر، خوشبوست،
ولی من مستم از عطرِ پیام اش
علیرضا صاحب:
دلُم با مِهرِ تو آرام گیره
به یادِ تو زبان در کام گیره
نباشد دور اگر از دستِ دلبر
کنار حوضِ کوثر جام گیره
یوسف اسماعیل وند:
تو سر مستی ز مفهوم ِ پیامش
ولی من غرق گیرایی یِ جامش
من و بقال و جام و حرف شاعر
قضاوت با شما.....لطفا کدامش؟
ایرج خواجوی:
اگر کاردلت فرجام گیره
نگاهت از نگاهش وام گیره
دوچشم لوچ ملا کور باشه
اگر خواهد زتو الهام گیره
محمد جعفری:
نذارم، تا دلت فرجام گیره
نگاهت از نگاهم، جام گیره
الهی دور چشمانت بگردم
بیا، تا این دلم آرام گیره
محمد بقالان:
بلی گویِ بلا جویِ الستم
که مستِ مستِ مستِ می پرستم
نه چون مستانِ مینای مجازی
که افتد شیشه ی پیمان زدستم
ایرج خواجوی:
تو که مست از می جام الستی
توکه دل کنده ای ازدام هستی
توکه آواره در دشت جنونی
بگو ای دل به دنبال چه هستی؟
علیرضاصاحب:
هنوز ای دوست بر عهدِ الستم
بر آن پیمان که روزی با تو بستم
به عشقِ جرعه ای از جامِ وصلت
سبویِ آرزوها را شکستم
محمد بقالان:
بنال ای مرغِ صحرایِ صبوری
که باید سرکنی با دردِ دوری
تو را منزل به باغِ لامکان بود
از آن دوری کنون! صدسالِ نوری!
علیرضا صاحب:
منال ای دل گر از دلدار دوری*
ببال از اینکه دائم در حضوری
اگر در هجر و قبضی مثلِ صاحب
صبوری کن صبوری کن صبوری
محمد جعفری:
من امشب باده ای در جام دارم
و از عطرش، دلی آرام دارم
بنوشم جرعه جرعه، جرعه، جرعه
من این حال خوش از، خیام دارم
بچه نفتون:
مو طنازم دلی آیینه نارم
هزاران واژه ی سبزینه نارم
ولی از خط قرمز رد نوابوین!
که وُر تیگم شبی پرپینه نارم
صاف صادق اهوازی:
امان از جعفری، قاسم زمانی
بقالان طنزپردازی جهانی
ندانندی که قیچی داره چشمم
بسوزونم دوبیتی های جانی!
ارسال نظر به عنوان مهمان