نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
وقتي يكي از مسوولان استان از کاهش ۴۲ درصدی درخواست فرهنگیان خوزستان برای خروج از استان خبر داد خيلي خيلي ناراحت شدم! به گونه اي كه زبانم در دهان قفل شد و نمي دانستم با چه كليدي زبانم را بگشايم كه ناگهان به فكر كليد رييس جمهوري افتادم كه از وقتي آمده همه ي قفل ها باز شده و ديگر هيچ قفلي نيست كه بسته باشد به جز قفل زبان ما!
البته شايد اگر اين قفل زبان ما باز نشود يك جورايي به نفع مسوولان باشد! از آنجا كه به گمانم مدتي است سياست مان پدر و مادر پيدا كرده و هر كس در آينه سياست فقط خودش را نمي بيند و بجز ديدن پدر و مادرش، دوست و همكار و حزب و گروه و جناح خود و حتا رييس جمهوري امريكا را هم مي بيند و 24 ساعت به آن ها مي انديشد؛ همان بهتر كه زبان ما بسته باشد كه لااقل از شهر و استان و كشور و كلن جهان از شر زبان مان در آسايش باشند!
البته در اين باره گفته اند: "زبان در دهان اي خردمند چيست؟ كه در جواب گفته ايم: كليد در گنج سياست!" يعني همان كليدي كه دست رييس جمهوري مان هست و هر قفلي را مي گشايد و تا كنون هم گشوده؛ قرار است زبان دراز برخي رييس جمهوران! و مسوولان كشورهاي خارجي از جمله همين كشور مرگ بر امريكا را به جاي گشودن، قفل كند!
حالا چه طور شد كه ما از كوچه فرهنگيان راه مان را كج كرديم و رفتيم به طرف اين مرگ بر امريكا؟!
شايد به خاطر اين است كه كار و زندگي و دار و ندار و خورد و خوراك مان شده بحث هاي روز رييس جمهوري امريكا به گونه اي كه نمي گذارد نفس غير سياسي بكشيم تا قدري از آرامش فكري هم بيرون بياييم!!
به گمانم اين کاهش ۴۲ درصدی درخواست فرهنگیان خوزستان برای خروج از استان هم يك جوري به مسايل سياسي ربط داشته باشد؛ چون هيج استاني مثل خوزستان و خوزستاني ها سياستمدار و خوش صحبت نيستند؛ هرچند كه بيش ترمان فقط حرف مي زنيم و گوش نمي دهيم.
پس كجا برويم بهتر از خوزستان كه هم مي توانيم حرف بزنيم و هم گوش نكنيم و هم صبح تا صبح بي آن كه به گرسنگي و بيكاري و گراني فكر كنيم، در وادي فضاي مجازي به مسايل طبيعي بينديشيم و به فكر خروجي كار هم نباشيم؟!
ارسال نظر به عنوان مهمان