گفت: شنیدی استاندار فلان استان چی گفته؟

گفتم: نه! حالا خیلی مهمه که می خوای وقت مون رو بگیری؟!

گفت: بالاتر از مهمه استاد صاف صادق! ای استاد تمام استادان

گفتم: خب، زود، تند و سریع بگو که اصلن وقت ندارم!

گفت: یعنی می خوای ماهواره بفرستی کره ماه که وقت نداری؟! سرت رو برده ای توی لپ لپ، ببخشید، رایانه قابل حمل و داری تند تند می نویسی!

نگاهم را از داخل زندگی ام- که به آن می گوید لپ تاپ بیرون آوردم و پاشیدم روی صورتش و گفتم: بنال ببینم!

گفت: جناب استاندار فرموده: "آماده انتقال تجربیات و دانش فنی و پزشکی درباره کرونا به فلان استان خارجی هستیم."

نگاهم را از صورتش جمع کردم و اندختم توی لپ لپ، ای بابا! توی زندگی ام و گفتم: خیلی جالبه! خیلی خیلی عالیه! از این بهتر نمی شه! اما، به گمونم این فلان استان خارجی در وضعیت قرمز قرار ندارن و می خوان مثل استان ما که از لحاظ ابتلا و چند نقطه کرونایی در کشور رکورد می شکنه، رکورد شکن بشن!!

بچه نفتون فقط نیم نگاهی به من انداخت و سپس راهش را گرفت و رفت! اگر اشتباه نکنم دانش غیر فنی ضرب المثل "چند نقطه نمودی" را در نگاه قرمزش دیدم اما به روی خود نیاوردم!