نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
در پسین گاه یکم اسفند ۱۴۰۳ سیو نهمین نشست انجمن شعر سپید اهواز به مدیریت "علیرضا شکرریز" در محل کتابخانه "شهید رجایی" برگزار گردید.
جلسه با خوانش شعری ازکتاب "آدولف دیگری زاده شد" نوشته رضاحامی پور توسط علیرضا شکرریز رسمیت پیدا کرد.
دربخش نخست ۵ شعر به نقد و بررسی منتقدین حاضر در جلسه رسید که به بخش های کوتاهی از اشعار اشاره شده.
شعر اول متعلق به "الهام صفوی" بود:
میپراندم به پرش بلندِ/آوازهای معکوس/از خوابهای کوتاه/ خوشبختی...
در نقد این شعر "علیرضا شکرریز" گفت: در شعر کوتاه نمی توان کلمات اضافه صرف کرد زیرا که شعر کوتاه نیاز به ایجاز دارد اما در این اثر به جملات بلند و تتابع اضافات برمیخوریم. وی افزود شعر در بخش آخر دارای تضادهای زیبایی است که پایان بندی را زیبا کرده. هر چند که سه بخش شعر به طور مجزا بد نیستند اما در ارتباط و انسجام با دو بخش دیگر موفق نبوده و در ادامه به فرم و ساختار که آغشته به حس شاعرانه است اشاره کرد به طوری که اگر در شعری بیست کلمه وجود داشته باشد حداقل میتوان به بیست فرم متفاوت آن را نوشت تا در نهایت به حس شاعرانه و قوت شعری برسد .
احمد تمیمی در نقد این اثر گفت: در شعر صفوی به ابهاماتی برمیخوریم که بیشتر از جنس ابهام ساختاری است نه از جنس کلمه . بطور کل روابط بین کلمات باید ایجاد ابهام کند نه ناشی از نگفتن باشد. وی بند پایانی را قوی و دارای چند تأویل دانست .
"شهاب کریمی"نیز در نقد شعر صفوی گفت:
در بخش اولِ شعر اگر به کلمهی "آوازه" چیزی نسبت داده میشد شعر زیباتر میشد اما در ادامه با تصاویر تکراری روبرو هستیم اما شعر پایان بندی زیبایی دارد
در ادامه "علیرضا ترابی زاده" در نقد این شعر گفت : در سطر اول با حذف کلمات اضافه اگر حرف "تا" نوشته میشد شعر از اضافه گویی نجات پیدا میکرد. همچنین وقتی از کلمات جدیدی مثل " خوانش" در شعر استفاده میکنیم، شاعر باید فضا سازی درستی در شعر بوجود آورد تا درک درستی از آن داشته باشیم .
"ساراشجاعی(سارگل)" نیز در نقد این شعر گفت: چون خوانش یک کلمه ی انتزاعی است قاب گرفتن آن در ذهن نمینشیند و اگر بجای کلمهی خوانش کلمه ی دیگر استفاده شود کار از حالت انتزاعی خارج میشود.
در آخر "قدرتالله حسینی برآفتابی" در نقد این اثر گفت : شاعر اگر اضافات سطر اول و همچنین بند دوم شعر را حذف کند به شعر خوبی دست پیدا خواهد کرد و انسجامش بیشتر خواهد شد.
شعر بعد را "نیکی اسد پور"خواند :
ازتلخی رفتنت/زخمی نشسته برتارو پودم /و در حسرتی میسوزم
علیرضا شکرریز در نقد این شعر با اشاره به روند رو به جلوی شعرِ شاعر گفت:
در شعر قرار است شاعر بطور غیر مستقیم به مفاهیم اشاره کند و اجازه دهد تصاویر حرف بزنند.
او افزود این شعر فاقد فرم است در حالیکه گاهی فرم نوشتاری خود ایجاد معنا میکند. و این "چگونه گفتن" در شعر است که ذهن مخاطب را به چالش میکشد تا اتفاق ذهنی شاعر جلوه کند. هر چند در این شعر به نگاهی رومانتیک و تکراری میرسیم .
علی محمدی گفت: شعر فاقد موسیقی است اما اگر شعر از آخر به اول نوشته میشد هم به موسیقی درونی میرسیدیم هم شعر زیباتر میشد.
شهاب کریمی گفت : اگر بعضی سطرها مثل سطر دوم جابجا شود و اول بیاید شعری با فرم بهتری خواهیم دید. همچنین حذف حروف اضافه و افعال به شعر کمک زیادی خواهد کرد .
سپس "قدرتالله حسینی برآفتابی" شعر خود را پس از خوانش به منتقدان سپرد.
من از زمین /جای خواب میخواهم/تو از زمان جان من
در نقد این اثر "علیرضا شکرریز"گفت: واج آرایی در این شعر کوتاه به خوبی نمود پیدا کرده است و شعر در سه سطر آخر به لحاظ مفهومی رویکردی فلسفی بوجود آورده که تأویل پذیر و گسترده می شود هر چند نگاه شاعر بسیار کلی نگر است .
سروش نزاهی در نقد شعر حسینی گفت:
من با شعری مواجهم که از هر زاویه شعر را چه به لحاظ زبانی بلکه به لحاظ تکنیکی خوب و محکم میبینم . شعر با اینکه کوتاه است اما در بند آخر شکسته شده که اتفاق خوبی در شعر بوجود آورده . اما کلمات کلیشه ای مثل" زمین و زمان" را شاعر توانسته از کلیشه خارج کند که اتفاقا شاعران باید با رفتن به سمت این کلیشه ها فضای تازه ای برای شعر درست کنند .
"شهاب کریمی" هم در نقد خود اشاره کرد:
تناسب جان و جمجمه تناسب زیبایی است . اما در پایان بندی کلمهی "هیچ" باعث شده شعر به سمت کلی گویی و جمع بستن برود که بهتر است اتفاق نیفتد .
"احمد تمیمی" نیز گفت : شعر خوبی است اما اشکالاتی دارد مثل حرف اضافه "تو" و کلمهی " کلاه " که فضا سازی مناسبی از آن نشده و تکلیف و نقششان برای منِ مخاطب روشن نیست و تعبیری که از آن میشود متکی بر دانش مخاطب است نه مبتنی بر متن.
در ادامه "علی محمدی" شعرش را خواند :
جانش/از نوک خودکارها /پریده بود اگر/هنوز بوی گِل می داد
"علیرضا شکرریز" در نقد این اثر گفت: شعر با فرم خاصی پیش میرود که کمک به زیبایی شناسی شعر کرده. همچنین از کنار هم آوردن کلمات عینی و ذهنی یک اتفاق سومی در شعر افتاده که باعث زیباتر شدن آن شده . تشخص دادن به "زمین" نقطه ی قوتی برای این اثر است اما در قسمت های پایانی، شعر به سمت ذهنیت گرایی رفته که مخاطب به راحتی ارتباط نمیگیرد.
"شهاب کریمی" ضمن با اشاره به خوب بودن شعر گفت: اگر بین کلمه "خودکار" و گل تناسب ایجاد میشد شعر بهتر پیش میرفت و در بند دوم هم اگرکلمه ی "ساعت"با کلمه "هفت" پیوند زده میشد شعر به عینیت، بیشتر نزدیک میشد. همچنین افزود شعر دارای تصاویر زیبا اما زمان کهنه و گذشته است در حالیکه استمرار در زمان شعر را زیباتر خواهد کرد .
"سروش نزاهی" در نقد این شعر گفت : نقطه قوت شاعر اجرای فرم غیر قابل پیش بینی است.که این امر به تصاویر هم منتقل شده و با اینکه در بعضی جهات شعر به سمت ذهنیت پیش میرود اما لذت ادبی را با خود به همراه دارد.
آخرین شعر بخش اول را "رویا حجاریان" خواند :
نمی بینی ای نور/در انتظار فصل درو/نشسته ام میان تاریکی/و با خیال خودم/شعرتازه ای /درو می کنم هرشب ؟
علیرضا شکرریز در نقد این شعر گفت درست است نگاه و حتی اجرای این اثر شاعرانه است
اما روایت شعر یکدست و بلند است که در شعر کوتاه مجال آن نیست و باید روایت ها را شکست تا از نثر فاصله گرفت .
شهاب کریمی نیز در نقد شعر حجاریان گفت : شعر با اجرای زیبا شروع و با تصاد های زیبا ادامه پیدا کرده اما تکرار کلمه "درو" در شعری به این کوتاهی که کارکرد متفاوتی ندارد را باید حذف و با کلمه ی دیگر و البته نزدیک به آن جایگزین کرد تا به شعر بهتری دست پیدا کرد.
علی محمدی گفت : من شعر را دوست داشتم زیراکه شعر عمیق فکر میکند.
در ادامه ی نشست و بخش دوم جلسه نصرالله بنّازاده، علیرضا ترابی زاده، شهاب کریمی، سمیه کردی، سروش نزاهی، ساراشجاعی(سارگل)، علیرضا مهربانی، نگارنده (مهناز بهروزیان)، یاس سیلاوی و در آخر علیرضا شکرریز شعر خوانی کردند.
در این نشست تخصصی:
علیرضا شکرریز، علیرضا ترابی زاده، مهناز بهروزیان، رویا حجاریان، نیکی اسدپور، احمدتمیمی، شهاب کریمی، مهدی احمدپوری، آرزوشمسایی، الهام صفوی، قدرتالله حسینی برآفتابی، علی محمدی ، یاس سیلاوی، سارا شجاعی( سارگل)، سمیه کردی، سروش نزاهی و علیرضا مهربانی حضور داشتند.
گزارش از : مهناز بهروزیان
*گنجاندن این گزارش ادبی در "حبیب خبر"- آن هم بی ویرایش سردبیر- پذیرش درونمایه آن نیست؛ برای آگاهی خوانندگان است.
ارسال نظر به عنوان مهمان