امروز:
پنجشنبه - 23 اسفند - 1403
ساعت :

 گزارشی از نشست ادبی انجمن شعر سپید اهواز و رونمایی از کتاب

اهواز/ حبیب خبر- مهناز بهروزیان:

به نام خداوند شعر؛ خداوند نور.

در پسین گاه چهارشنبه ای دیگر به تاریخ سوم امرداد ۱۴۰۳ اعضای انجمن شعر سپید اهواز با مدیریت استاد "علیرضا شکرریز" در ویژه برنامه رونمایی از "تاس را دوباره بینداز" کار "پرویز گراوند" شاعر و منتقد خوزستانی گرد هم آمدند. نشستی که با پیشواز دوستداران شعر، شاعران و استادان ادبیات برپا شد.

در بخش نخست این شب شعر و رونمایی کتاب آن هم به گاه نقد، "حسن ناصرپورکیانی" گفت:

"هر ظهرعاشقانه بوسه می زنم بر شبنم معشوقه خاردار"

سپس  "ساراشجاعی" (سارگل) شعری خواند که بدر بخش کوتاهی از آن آمده است:

"از شلوغی این گوی ها و این میدان

با چه مغناطیسی رد شوم وقتی هنوز

بیهقی خواندن را زیر سایه اکالیپتوس دوست دارم."

"نیلوفر عیسی‌زاده" آخرین شاعر از بخش نقد بود که چنین خواند:

"گوشی را بردار/ بس‌که توی گوش‌هایم خوانده‌ام/ یکی جیغ می‌کشد/ دیگری نمی‌شنود و/ هردو بدهکار دردند."

"احمد تمیمی"، "محمد شریفی"، "علیرضا شکرریز"، "حسین فرجی" و "پرویز گراوند" منتقدان این بخش بودند.

در ادامه "پرویز گراوند" در آیین رونمایی مجموعه شعر خود در سخنانی ابتدا به جای گشت و هاله های کلمات در کتاب خود اشاره کرد.

 او که شعر را بت عیار می‌داند. از بازی کلمات در شعر خود خبر داد.

او که پایان شعر خود را به شعری شبیه سرآغاز فشرده کرده، کتابش را نمایشگاهی برای پیدایش رویارویی برشمرد و بخشی از آن را خواند:

"ایران روزنامه ارزانی است تاریخ و جغرافیا دارد ایرانی بودن دردسر دارد هوشنگ ایرانی بودن چندین برابر دردسر دارد..."

گراوند از شعر پایانی خود چنین دفاع کرد :

این مجموعه نمایشگاهی است؛ نمایشگاهی برای نگریستن، شنیدن، خواندن، خوانده شدن. نمایشگاهی از عینیت واژه در کنار صوتش، در کنار اصوات واژه‌گان دیگر.

اما در سرآغاز چنین گفت:

"در صورت تبدیل شدن به واژه به سطر به صدای اصطکاک واژه‌گان بر اعصاب خود مسلط باشید"

پرویز گراوند که در ابتدای سخنان خود از بازی با کلمات روزنامه در مجموعه شعرش سخن گفت؛ گواهی داد: کتابش رویکردی به سمت روزنامه ندارد بلکه او کلمات خشک و بی احساس روزنامه را با پرنیان خیال به ساختار شعر رسانده که در نوع خود خلاقانه است.

شاید کلمه تاس و بازی با کلمات دلیل ظهور این مجموعه بوده زیرا که او همان گونه که خود گفت: من کلمات را به سوی شعر دعوت می کنم و شعر اغوای شورانگیز متن است. در حالی که روزنامه متنی حراف است که فاصله اش را تأویل و تکثر معنا دور نگه می‌دارد.

در میان سخنان پرویز گراوند استاد "علیرضا شکرریز" از او در باره ی فرم و ساختار کتابش و اینکه آیا به دنبال نتیجه ای دیگر گونه بوده یا نه پرسید.

 او در پاسخ گفت: من در این مجموعه کلمات را از دل روزنامه در آوردم و تبدیل به شعر و گاهی چند شعر کردم.

او همچنین در بخشی از سخنان خود علاوه بر اینکه آشکارا باور دارد بوتیقا ابدا به خارج وابستگی ندارد؛ شعر خود را پاک از هر گونه تقلید دانست.

 او گفت: فرنام پسین را نوشتم زیرا برای اینکه اگر کسی از من پرسید چرا این کتاب را نوشتی؟ بگویم: "زیرا برای این که!"

گراوند معتقد است: شعر چیزی جز روانپریشی متن های دیگر نیست. او در سخنان خود اضافه کرد: من در این مجموعه به درک هراسناکی که می خواستم رسیدم .

او سخنان خود را با جمله ای از "تری ایگلتون" از کتاب "چگونه شعر بخوانیم" که: شعر گونه ی انحرافی خلاقانه از ارتباطات کاربردی است به پایان رساند.

و اما در بخش سوم این نشست :

حسین  فرجی، قدرت‌الله حسینی برآفتابی، علیرضا مهربانی، هادی سلیمانی، تقی جهانبخشی، سروش نزاهی، علی رضا سلیقه زاده، میثم باوی، امید عقیلی، خانم کعبی، نسا سلامی، احمد تمیمی، محمد شریفی و علی رضا شکرریز شعر خواندند.

گزارشی از نشست ادبی انجمن شعر سپید اهواز و رونمایی از کتاب

در پایان نگاره ای به رسم یادگار گرفته شد که بی شک در تاریخ نشست های ادبی خواهد ماند.

علیرضا شکرریز، فردین کوراوند، حسن ناصر پورکیانی، نسا سلامی، پرویز گراوند، احمد تمیمی، سارا شجاعی، آرزو شمسایی، نیلوفر عیسی زاده، رویا حجاریان، خانم کعبی، حسین فرجی، علیرضا ترابی زاده، محمد شریفی, مجتبی مباشر، امید عقیلی، علیرضا مهربانی، هادی سلیمانی، حسینی برآفتابی، علی سلیقه زاده، تقی جهانبخشی، نصرالله بنازاده، سروش نزاهی و میثم باوی باشندگان این نشست ادبی بودند.

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید