امروز:
پنجشنبه - 13 ارديبهشت - 1403
ساعت :

گزارش از آیین نکوداشت استاد

اهواز/ حبیب خبر- ح. پورعبدالله:

در ادامه آیین های قدردانی از چهره های ادبی و فرهنگی خوزستان، به همت محفل ادبی دکتر "قیصر امین پور"، دهم بهمن ۱۴۰۲ آیین نکوداشت استاد"سیدلطف الله ناصری" در نشست ادبی سه شنبه های شعر در کتابخانه مرکزی اهواز برگزار شد.

در این نشست "فردین کوراوند" دبیر محافل ادبی کتابخانه های خوزستان به شناساندن استاد "سیدلطف الله ناصری" به باشندگان پرداخت و در ادامه استاد ناصری- که هم محبوب است و هم محجوب- در سخنانی با قدردانی از برگزارکنندگان این محفل نورانی گفت: "خودم را کوچک تر از آن می دانم که از من قدردانی کنید. من خاک پای شما شاعران و هنرمندان هستم و از حمایت تان سپاسگزارم."

در ادامه شاعران، خوانش شعر را آغاز کردند.

گزارش از آیین نکوداشت استاد (سیدلطف الله ناصری) شاعر پیشکسوت خوزستان

ابتدا "قدرت الله حسینی برآفتابی" پشت تریبون آمد و گفت: ما درد همیم و نیز درمان همیم و بعد در غزلی سرود: ریزش احساس را رنگین کمان کن ماه من...

که ناگهان "وحید کیانی" شاعر دیروز و امروز و فردا آمد و با قدردانی از تلاش های جناب کوراوند و خانم قنبری گفت: بزرگداشت کسانی که عمر خود را در مسیر ادبیات طی کردند و زحمت کشیدند واجب است که گرامی بداریم باید این ظرفیت ها را فعال کنیم و قدردان تلاش های ادبی شان باشیم.

جناب آقای ناصری هم از بزرگوارانی است که سال ها در عرصه ادبیات در خوزستان تلاش کرده است. ان شاالله این نکوداشت ها ادامه پیدا کند تا ما هم سهم خود را در برابر این دوستان مهربان و استادان بزرگوار بتوانیم ادا کنیم.

گزارش از آیین نکوداشت استاد (سیدلطف الله ناصری) شاعر پیشکسوت خوزستان

کیانی در ادامه شعری برای صلح از "محمدرضا عبدالملکیان" خواند:"جهان را به شاعران بسپارید/مطمین باشید/کلمات را بیدار می کنند/ و در کرت ها، گل و گندم می کارند..."

اما "ربانی" دیگر شاعر خوزستانی خاطرنشان کرد: "من در برابر عشق/ تمام قد می ایستم/ اما قد علم نمی کنم" او سپس از استاد خود "سیدلطف الله ناصری" قدردانی کرد و در شعری گفت: هم ز سرمایه ضعیفم هم از جسم ضعیف/ شده بیچارگی ام زود ز حد و توصیف" که "تقی جهانبخشی" دیگر شاعر و منتقد ادبیات آمد و یادی از بزرگان ادب استان کرد و گفت: نمی دانم با چه زبانی نفس بکشم/ با کدام هوا بیندیشم/ بعد از این مرا سرآغازم رها کنید...

نوبت که به استاد "عیسی سجادی" رسید- این شاعر و نویسنده طنزپرداز که در دهه هفتاد در هفته نامه فجر خوزستان همکارم بودم و ستونی را همچون چای دبش لب سوز و لب دوز، لبریز می کرد- با تبسمی که هیچ گاه از چهره اش محو نمی شود گفت: پیش از انقلاب با استاد ناصری که در آموزش و پرورش فعالیت داشت آشنا شدم.

بعد از انقلاب هم در خانه ام انجمن شاعران اهواز را تشکیل دادیم و ایشان یکی از اعضای محترم شاعران اهواز است. کار بسیار عظیمی که جناب ناصری در ادبیات گویشی انجام می دهد گویش بهبهانی است که بازمانده زبان خوزی است. هر جمعه هم در خانه اش جلسه های شعر برقرار بود.

سجادی در ادامه ضمن تشکر از تلاش جناب کوراوند شعری را با قافیه ناصری تقدیم سیدلطف الله کرد و گفت:" شاعر پیشکسوت ما ناصری/ سیدلطف الله و کارش شاعری/ شاعری فرهیخته و اهل ادب/ می سراید شعر با سبک دری/ بهبهانی می سراید شعر را/ با زبان گفت و گوی شکری.../

استاد سجادی بعد از خواندن یک شعر محلی، جای خود را به یک نوجوان شاعر داد. سرکار خانم "رضایی" آمد و از بارانی گفت که بر گونه بهار می خزد و...- که ناگهان صدای زنگ گوشی ام به صدا درآمد و دیگر صدای شاعر به گوشم نرسید که نرسید تا این که سرکار خانم "هارونی" آمد و گفت:" ایستاده بر قامت آفتاب/ در عمق نگاه بیداری آسمان / بر گندمزار گیسوان طلایی/ ردپای خاطرات/ در خیال کودکی ام/ هنوز جا مانده است..."/ اما هنگامی که "شهاب کریمی" کاشف شعر تیتر پشت تریبون آمد نگارنده به خاطر پاسخگویی به مدیرکل نازنین و دوست داشتنی ام در آواخر دهه شصت- که گوشی ام را به زنگ منور کرده بود- بیرون از سالن رفتم و دیگر نفهمیدم که "کریمی" شعر تیتر خواند یا لید یا روتیتر و میان تیتر یا متن و از این جور چیزها...

گزارش از آیین نکوداشت استاد (سیدلطف الله ناصری) شاعر پیشکسوت خوزستان

بعد از "کریمی" هم استاد "خورشیدی" آمد و در مدح امام علی(ع ) شعر خواند و سپس "حبیب اله بهرامی بیرگانی" از آشنایی خود با استاد ناصری گفت و از خصوصیات اخلاقی، ادبی و اجتماعی او  و نیز شعری در وصف شان خواند: "ای نام تو فاتح و مددکار/ با نام تو می نگارم اخبار/ ای ناصر منظومه ی کارون/ ما را برسان به گنج قارون"

در ادامه هم که سرکار خانم "بهنام فر" آمد و شعری از سیدعلی صالحی شاعر شعر گفتار خواند:"گفت سنگ مزار تو را نیز به زندان بر می گردانیم..."  

* حضور نگاه گیر استاد "ناصری" در انجمن های ادبی اهواز

استاد "محمد بقالان" دیگر شاعر و منتقد خوزستانی در این نشست با تشکر از برگزار کنندگان نکوداشت استاد "لطف الله ناصری" در سخنانی گفت:" بنده درباره شعر جناب ناصری صحبتی ندارم؛ چرا که دوستان کم و بیش به این مهم پرداخته و خواهند پرداخت. اما فعالیت های ادبی ایشان در انجمن های مختلف بوده و هست. تا تأسیس انجمن بهبهانی های اهواز چند جمله عرض می کنم:

ابتدا باید از نخستین انجمنی که در خوزستان تأسیس شد بگویم. در تحقیقاتی که دکتر "بهمن ساکی" داشتند، نخستین انجمن ادبی حدود ۲۰۰ سال پیش در شوشتر تأسیس شد با نام "انجمن نخستین".

جالب اینجاست که دویست سال پیش زنده یاد "حکیم وفایی" در شوشتر می زیست و دیوان "شباب شوشتری" در بمبئی به حدود ۱۲۰۰چاپ رسیده بود ولی ردی از حضور این دو شاعر در این انجمن پیدا نشده است. البته "وفایی" مثل "سعدی" همیشه در سیر و سفر بود اما "شبابهمیشه ساکن شوشتر بود.

علت غیبت این دو شاعر در انجمن شهر خودشان قابل تأمل و و تفکر و تحقیق بیشتر است.

او سپس بیتی از "شباب" خواند: "هر کسی قد تو و اشک مرا دید بگفت/ پای این سرو عجب آب روانی دارد"

همچنین شعری از "وفایی شوشتری": "گیرم نبود نای- سرچنگ سلامت/چنگ ار نبود- مرغ شباهنگ سلامت/صد بار ز می توبه نمودیم و شکستیم/ صد بار دگر باز سر سنگ سلامت/از زهد ریایی که تو را هست چه حاصل/ از نام گذشتیم و سرننگ سلامت/ هستند دو ابروی تو در جنگ و کشاکش/ در قتل وفایی سر این جنگ سلامت/دین نبی هم در کف این فرقه ی بی دین/ چون شیشه بود در بغل سنگ سلامت"

 جهان را به شاعران بسپارید

استاد "بقالان" افزود: چرا این دو شاعر در انجمن خودشان حضور نیافته اند؛ شرح مفصلی دارد که بگذریم.

انجمن های دیگر عبارتند از: ۱- انجمن شعر اهواز که ۶۵ سال پیش استادان عیسی سجادی، مرحوم "حبیب الله ریخته گر"، "سید لطف الله ناصری"، مرحوم "نبی زاده"، "مصطفی اسماعیلی" و "خیری" مؤسسان آن بودند.

۳ - انجمن ارشاد، که در اوایل سال ۵۸ آغاز به کار کرد و استاد "سیروس شجاعی فر" (منشط اهوازی) مدیریت اش را بر عهده داشت باز هم جناب ناصری در این انجمن حضور نگاه گیر و فعالی در دوران جنگ داشت.

بعدها که استاد "شجاعی فر" به اصفهان منتقل شد و مرحوم "محمد شیدای دزفولی" آن انجمن را مدیریت کرد باز هم حضور جناب ناصری را در این انجمن شاهد بودیم. بعدها که با عنوان انتخابات شعر در زمان خاتمی- که مدیریت ارشاد آقای لرستانی «نفیسی» بود- انتصاب هایی صورت گرفت و ما یعنی جماعت شاعران نپذیرفتیم و با ترک محل، انجمن را به همان منتصبان واگذار کردیم و جلسات خانگی تشکیل شد و باز هم استاد ناصری را در جلسات خانگی مشاهده کردیم.

بعد هم که جنگ به اوج خود رسید و بیشتر انجمن های اهواز و دزفول و آبادان و خرمشهر تعطیل شد و شاعران به صورت جنگ زده جلسات شعر شان تعطیل یا متوقف شده بود؛ انجمن "خروش کارون" اعلام موجودیت کرد و مجدداً جلسات شعر برقرار شد و باز هم حضور مستمر استاد ناصری در انجمن نوپای خروش کارون در آن زمان ادامه داشت تا آنجا که گاهی میزبانی جلسه را هم برعهده می گرفت.

سال های بعد که "ابراهیم سنایی" و "سعیدی راد" یک انشعاب در انجمن خروش کارون زدند و انجمن حوزه را سازماندهی کردند باز هم در انجمن حوزه حضور سید ناصری بدون تعلل بود تا مرحله نکوداشت که اکنون به میمنت و مبارکی شاهدش هستیم.

انجمی شیدا هم بعد از آن انتصابات به صورت خانگی ادامه داشت و بعدها در خانه هنر جلسات را تشکیل داد که بعد از فوت استاد شیدا مرحوم "کامران عالیان" عهده دار نشست های انجمن شد و البته باز هم سید ناصری در آن جلسات حضور مستمر داشت.

 در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰ انجمن بلازه و انجمن جوان هم تأسیس شدند و فعالیت داشتند اما انجمن بلازه با انتقال دکتر پور فریاد به کرج تعطیل شد ولی انجمن جوان فعال و با برجاست.

در همین سال ها خود استاد ناصری اقدام به تشکیل انجمن بهبهانی ها کرد که نشست های آن در منزل خودش برگزار می شد ولی این انجمن در اوسط دهه ۹۰ تعطیل شد...

گزارش از آیین نکوداشت استاد اهواز/ حبیب خبر- ح. پورعبدالله:  در ادامه آیین های قدردانی از چهره های ادبی و فرهنگی خوزستان، به همت محفل ادبی دکتر

بعد از استاد بقالان، کوراوند از استاد" قل رومزی" برای شعر خوانی دعوت کرد که او وقتی پشت تریبون قرار گرفت گفت:" این محفل عجب حال و هوایی دارد/ هم منظر شاد و دلربایی دارد/ لبخند زنان همیشه در گفت و شنود/ جمعی است که رسم باصفایی دارد"

سرکارخانم "بساک" از فعالان فرهنگ و ادب  بعد از "قل رومزی" آمد و در سخنانی گفت: "نفس کشیدن در سایه بزرگان به ما یاد می دهد که چه طور بنشینیم و صحبت کنیم.

او با همزمانی آیین نگوداشت استاد ناصری را با جشن سده- که ثبت جهانی هم شده است- خجسته برشمرد و گفت: فرهنگ و ادب است که ما را تا به کنون زنده نگاه داشته است و حضرت فردوسی هم به ما یاد می دهد که قدر وطن مان را بیش از پیش بدانیم.

استاد"علیرضا شکرریز" دیگر شاعر و منتقد کشورمان در سخنانی گفت: "با استاد ناصری در دهه هفتاد و در جلسه های خروش کارون آشنا شدم و از نزدیک صفات ارزنده اخلاقی، رفتار، گفتار و متانت شان را مشاهده کردم."

او در ادامه با خوانش شعری گفت:"نام های زیادی داشت/ که با بوسه پاییز/ افتاد و ایستاد/ دیگر هیچ نامی از نام های دیگر نمی برم...

گزارش از آیین نکوداشت استاد اهواز/ حبیب خبر- ح. پورعبدالله:  در ادامه آیین های قدردانی از چهره های ادبی و فرهنگی خوزستان، به همت محفل ادبی دکتر

* شاعر و منتقد هستی شعر

در ادامه، استاد "کریم خسروی راد" شاعر و منتقد خوزستانی درباره استاد ناصری این گونه سخن آغاز کرد: "به احتمال زیاد می توان گفت: سید لطف الله شاعر گردونه زمانه خویش است. همه ابعاد را می شنود و همیشه هشیار است و همهِ رموز قالب ها را می شناسد و همچنان در سرودن اشعار ید طولایی دارد.

او همچنین وارث شخصیت و پیوند آن ها با زبان محلی همصدا با تعهد اجتماعی استان خویش است و در ساخت و بافت رباعی و دوبیتی، تخصصی ویژه دارد و از همه سو منتقد هستی شعر است.

هم صادق است و هم حاذق که به سیاله ی نفس آدمی به تداعی معانی، احترام می گذارد و در سخن گفتن هم کیش و هم مسلک انجمن های موجود ادبی است.

خسروی راد در ادامه شعر کوتاهی تقدیم کرد:"ای راز منشانه ی کهولت/ تو فارغ واژه های کثرتی/ که به تسلیت عبودیت/ قامت به نگارش اندیشه داری/ وجهان هستی ات را به صبوریت واژه ها/ قنوت می بندی."

در ادامه این آیین "کیان پور" از خیالش گفت که در شهر باران است و با خیال می شود تحمل کرد و سرکار خانم "مکوندی" از گونه هایش که رویای اشک شوق را بارها باریده اند و "شاوردی" از اقتصاد خواند:"فکر مردم رفته سوی اقتصاد/ گر حسابش پر بود گردیده شاد" ولی سرکار خانم "فیروزکوهی" آمد و غزلی از شهریار خواند و "مظلومی" از زنده یاد "مشفق کاشانی" که گفت: " ﺯﻧﺪﮔﯽ/ ﮐﻠﺒﻪ ﺩﻧﺠﯽﺳﺖ/ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﻘﺸﻪ ی ﺧﻮﺩ/ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﭘﻨﺠﺮﻩ/ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﺍﺭﺩ...."

همچنین "اعتمادی" از خدا خواست:" الهی ناصری نامش بلند باد/ درون زندگانی ارجمند باد/ نوای دلنشین اش همچو گلبانک/ به شب های سه شنبه پای بند باد" اما سرکار خانم "سلیمانی" از ماهتاب پشت ابر و شام آزادی و با آزادی و صبح سپیده و نام آزادی سرود و "زنگنه" از بلبل و وصال و دل و خصم گفت و "احمدی" هم از شرم دیده ها و از ماه کمر خمیده نالید به گونه ای که استاد "کوراوند" زنگ پایان آیین نکوداشت را با اهدای لوح سپاس به استاد ناصری به صدا درآورد و آنگاه دستور داد "هدیه" آیین نکوداشت را بیاورند تا اشعار اندوهگین آیین شادمان را در آغوش نگرفته اند!

گزارش از آیین نکوداشت استاد اهواز/ حبیب خبر- ح. پورعبدالله:  در ادامه آیین های قدردانی از چهره های ادبی و فرهنگی خوزستان، به همت محفل ادبی دکتر

در نهایت "کیک" کتابی شکل را آوردند و استاد ناصری در جمع دوستان و همراهان- که با دیدن کیک از خوش حالی در پوست شان نمی گنجیدند- با چاقو از کیک رونمایی کرد و در پایان این گوشی های همراه بودند که عکس هایی را به یادگار ثبت کردند.

گفتنی است: تارنوازی هنرمند توانای خوزستان "مجید جودکی" حال و هوای زیبا و آرامش بخشی به شعر خوانی شاعران داده بود که جای دارد از تلاش این استاد نازنین قدردانی کنیم.

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید