نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
خیابان کوهسار، بالاتر از پاسگاه، محله کن و جاده معروف «دره زرنو» همان نشانیای است که ما را با کمی پیچوخم به یکی از امامزادههای باصفای پایتخت میرساند. مسیر را باید پیاده گز کرد؛ صفایش به همین است.
همشهری آنلاین- سمیرا باباجانپور: دستدرازی بسازوبفروشها در میان باغهایی که با دیوارهای کاهگلی محصور شدهاند بیشتر از طبیعت فراموششده محله به چشم میآید و اهالی که بیشترشان مهاجرند و به قول معروف از بومیهای محل نیستند.
چند قدم مانده به امامزاده، چنارها قد برافراشتهتر ایستادهاند و شاخه و برگشان سایهبانی دلانگیز برای بقعه متبرکه پهن کرده است. سلام میدهیم و اذن دخول میخوانیم.
امامزاده محمد (ع)، به نقل اهالی کن، قدمت زیادی دارد.
مهدی آقایانی، متولی بقعه متبرکه، نماینده اداره اوقاف و امور خیریه در امامزاده است.
او درباره پیشینه تاریخی بقعه میگوید: «طبق بررسیها، ایشان از نوادگان امام زینالعابدین (ع) هستند.
بههرحال، رسیدگی به شجرهنامه امامزاده در دست بررسی است و از طریق دفتر آیتالله مرعشی در قم پیگیر هستیم.»
آخرین تصویری که متولی امامزاده از بنای قدیم امامزاده نشانمان میدهد بقعهای کوچک در فضای ۱۵متری است با دو ایوان کوچک و درختانی که محصورش کردهاند.
بعد از آن ایوانها را به بنای بقعه اضافه میکنند و به همت اداره اوقاف ضریح چوبی تعویض میشود، اما چند سال پیش پروژه ساخت بقعه در دستور کار قرار گرفته است.
وقتی به ساختوساز غیرمجازی که در مجاورت امامزاده محمد (ع) رونق دارد نگاه میکنیم، میبینیم ساختمانهای چندطبقه زودتر از طرح ساخت بقعه به نتیجه رسیدهاند. حیاط کوچک امامزاده مامن قبور اهالی بومی کن است.
مردی روی قالی قرمز با آن ترنجهای به هم تنیدهاش نشسته و قرآن میخواند.
زنان چادر گلگلی به سر کفش از پا درمیآورند و سر خم کرده و زمزمهکنان به ضریح کوچک امامزاده نزدیک میشوند.
همین چادرهای گلگلیشان حکایت از این دارد که همسایه امامزاده هستند و راه خانهشان تا بقعه متبرکه دور نیست.
زیارت شان به نیمه که میرسد میهمان خلوت شان میشوم و از برکت همسایگی با امامزاده محمد (ع) میپرسم.
خانم نیکامید ۲۵ سال میشود که در این حوالی زندگی میکند.
او زائر هرروز امامزاده است و میگوید: «صفایی که اینجا دارد هیچ جا ندارد. هرروز تا نیایم به امامزاده آرام نمیشوم.
در این ۲۵ سال هروقت دلم گرفت و حرفی در دلم مانده بود آمدم امامزاده.
مگر میشود آدم همسایهای به این باصفایی داشته باشد و حق همسایگی را بهجا نیاورد؟
میپرسم شما چگونه حق همسایگی با امامزاده را بهجا میآورید؟
میگوید: «اینکه همیشه بیایم و زائرش باشم. این امامزاده بهاندازه کافی غریب است.»
خانم مرادی دنباله حرفهای همسایهاش را میگیرد و میگوید: «راستش اینجا که میآیم تمام دغدغههای زندگی فراموشم میشود.
خلوتی و سکوت اینجا و سادگیاش آدم را آرام میکند.
زنان محله هر سهشنبه جلسات قرآن در امامزاده برگزار میکنند و در ماههای رمضان و محرم هم بیشتر دور هم جمع میشوند.
چراغ امامزاده همیشه روشن است.»
چند سال پیش پیگیریهای مدیر امامزاده نتیجه داد و تابلو امامزاده محمد (ع) در مسیر بلوار کوهسار نصب شد.
آقایانی میگوید: «از طریق سازمان زیباسازی شهرداری تهران اقدام کردیم و تابلو را نصب کردیم.
همان تابلو اول باعث شد تا ما کلی زائر از شهرهای مختلف کشور داشته باشیم.
همین تابلو باعث شده تا بعضیها در طول مسیر به امامزاده محمد (ع) هم سری بزنند.
ما از لرستان، خرمآباد و تبریز زائر داریم، آمدند و کلی تعریف کردند.
نماز خواندند و بساط غذای شان را پهن کردند و ما هم سعی کردیم امکانات آشپزخانه را در حد نیازشان در اختیارشان بگذاریم.
راستش این تلاش ما برای این است که اینجا را به محلی زیارتی و سیاحتی تبدیل کنیم.
فضا و طبیعت اینجا این قابلیت را به مدیران شهری میدهد تا مکان معنوی و گردشگری مناسبی را برای شهروندان فراهم کنند.»
اهالی کن به امامزاده محمد ارادت دارند، بهخصوص قدیمیها که معجزات این امامزاده را دیده و شنیدهاند.
در دفتر اسناد امامزاده سند بعضی از معجزات ایشان نقل شده است.
متولی بقعه میگوید: «چند سال پیش، زنی که سرطان داشت با توسل به آقا امامزاده محمد (ع) شفا پیدا کرد.
ما اسناد پزشکی این خانم و حتی نظر پزشک شان را هم داریم. او شفا پیدا کرد و همراه خانواده برای زیارت به امامزاده آمد.
البته قبلاً اینجا را نمیشناخت از آشنایان دورمان بود. وقتی متوجه شد اینجا فعال هستیم نذر کرد و حاجتش روا شد.
یک بار هم مردی تماس گرفت و گفت پدرم در کماست، برایش دعا کنید و حاجتش را از آقا خواست.
چند هفته بعد زنگ زد و گفت: "حال پدرم خوب شده!" و نشانی گرفت و همراه پدرش آمدند پابوس آقا.»
امامزاده محمد (ع) مامنی ساده و بیریا برای گردشگری شهری است. مسیری کوتاه برای یک سیاحت و زیارت نیمروزی.
ارسال نظر به عنوان مهمان