امروز:
چهارشنبه - 22 اسفند - 1403
ساعت :

 نیستم؛ سایه ام مرا می شناسد!

سی و هشتمین نشست تخصصی انجمن‌ شعر سپید اهواز ۲۴ بهمن ۱۴۰۳ در کتابخانه شهیدرجایی برگزار شد.

در بخش نخست چهار شعر برای نقد و بررسی در نظر گرفته شد.

"آرزو شمسایی" پس از خوانش، شعرش را حواله به نگاه منتقدان کرد:

"و گاهی که نیستم/سایه ام /از تن برهنه تر/از پوست تنگ تر /مرا می شناسد"

ابتدا استاد "علیرضا شکرریز" مدیر انجمن در نقد این اثر گفت: شعر با نگاه و رخدادهای شاعرانه ای روبروست ولی کارکرد حرف اضافه" از" را به دلیل تکراری که به زیبایی شناسی شعر کمک نکرده منفعل دانست و گفت: این شعر باوجود چند فضا شدن توانسته انسجام و یکپارچگی خود را حفظ کند به گونه که در ایجاد هر فضا ما با معنایی تازه ای از متن روبرو می شویم.

شاعر در این شعر به استحاله شدن کلمه (من) در جهان و متن پیش رفته به شکلی که هم از کلمات کهنی مثل ماه و آسمان و ستاره استفاده کرده و هم از کلماتی که معاصر و به روز هستند مثل مردمک، پرده و پیراهن که نشان از جزنگری ایشان دارد و اینکه این نوع استفاده کردن از کلمات گفته شده، شعر را با گسترش معنایی بیشتری در ذهن مخاطب روبه رو می کند.

سپس "شهرام فروغی مهر" گفت: خیلی از جمله ها قابلیت شعر شدن را دارد اما شاعر مجاز به آوردن همه ی آنها نیست. بلکه باید از جمله‌ای که شعر را قوی‌تر می‌کند استفاده کرد.

امروز استعاره جایگاه وسیع و گستره ‌ای در شعر دارد و در سطرها باید از تشبیهات و سایر آرايه ‌ها پلی به استعاره ها زد تا نگاه تازه تری متبلور شود. در این شعر می شد با استعاره های قوی‌تر پیچیدگی و ابهام ادبی آن را بیشتر کرد.

"احمد تمیمی" نیز با اشاره به خوب بودن شعر، معتقد بود در لایه های زیرین این اثر ، شعر به سمت مباحث روانشناختی رفته است ولی "علی محمدی" گفت: شعر به لحاظ موضوع و پدیده بصری خوب است و شاعر با رسم دایره هایی درون دایره را فلسفه هایی خلق کرده و با زدن فلش بک اتفاقات خوبی برای شعر بوجود آورده است. شعر دارای کشف های خوب است. اما با اینکه ایراد تالیف دارد، استفاده از حرف اضافه "از" کارکردی در شعر نداشته چون حرف اضافه یا باید به فرم یا موسیقی شعر کمک کند. شعر در پاراگرافی که با "اما" شروع شده به سمت توضیح رفته است.

"علیرضا ترابی زاده" گفت: گاهی حروف اضافه اگر بجا بکار گرفته شود چنان تصویری می‌سازد که شاخصه شعر به حساب می‌آید. استفاده از بعضی پارادوکس ها در این اثر ابتدایی بو ؛ ولی شعر دارای سطرهای برجسته ای هم بود که می‌توان به معنای جدید رسید. شعر در قسمت نخست دارای هارمونی است اما در بخش های پایینی موسیقی ضعیف می‌شود.

"قاسمی" هم گفت: کاربرد "رهایی شانه" قرابت معنایی ندارد و بجای کلمه "وسط " که شاعرانه نیست کلمه ی دیگری آورده می شد بهتر بود.
"سید حسین موسوی" گفت: شعر خوب و دوست داشتنی بود. مخاطب را با خود همراه می‌کرد.

"حسین فرجی" هم گفت: از نظر من کار خوبی بود و کلید واژه‌ی این شعر سایه بود که روی تمام بندها سایه انداخته بود.کارکرد حرف اضافه " و" در بخش نخست و پایانی شعر به خوبی نشسته و پایان بندی خوبی رقم زده است. در این شعر با تصاویر زیبا روبرو بودیم.

همچنین "حسن ناصرپورکیانی" گفت : در بند " «من» می تواند/در نگاهی گم باشد. شگفتانه ای رخ داده که شعر را زیبا کرده است.

شعر دوم را "حسن ناصرپورکیانی" خواند:

"خشاب را خالی کردم/تفنگ را زمین گذاشتم/قلب سفیدم را نشانش دادم/او چشمانش را/ بست و /شلیک کرد."

در نقد این شعر استاد "شکرریز" گفت: شعری زیبا با نگاهی شاعرانه است اما سطر نخست و دوم چون در این شعر یک عملکرد را نشان می دهند بهتر است که سطر نخست حذف شود. از طرفی چون این شعر، شعری کوتاه است نیاز بیشتری به ایجاز پیدا می کند که اگر سطر نخست حذف شود هم به زبیایی شناسی اثر کمک شده و هم موجزتر خواهد شد.

"شهرام فروغی مهر" باور داشت" اجرا مهم‌تر از این است که ما چقدر عاطفه داشته باشیم چیزی که به اثر قوت می‌دهد اجرا و استفاده از تکنیک هاست تا شعر به تازگی برسد و به تکرار نیوفتد.

سروش نزاهی گفت: از این شعر لذت بردم. شاعر در بند نخست رخداد جدیدی با واژه های گوناگون ساخته اما یادمان باشد در شعر کوتاه فرصت اضافه گویی نداریم.

"احمد تمیمی" گفت: دو سطر نخست بهتر است حذف شود تا شعر موجز و تأویل پذیر شود.

"حسین فرجی" تصویرگرا بودن شعر را ویژگی آن دانست.

در ادامه "مهدی احمدپوری" شعر خود را خواند و به تیغ نقد منتقدان سپرد:

"اِی غارتگرِ/خلوت های مقدّسِ مَن /شکایتِ تو را/به کدام محکمه بسپارم؟ "

استاد "شکرریز" گفت: این نگاه در شعر کلاسیک و آزاد به وفور دیده شده اما اگر شاعر مانند بخش انتهایی شعر که شگرد تازه ای بکار برده و رخدادهای به روزی را رقم زده و منجر به زیبایی شناسی معنا شده، وارد شود می‌تواند شعر موفقی داشته باشد.

"سروش نزاهی" در نقد این اثر با اشاره به پایان بندی خوب افزود: شعر در شروع مفهوم ذهنی را به ماهیت عینی رسانده که این رخداد خوبی است.

شهرام فروغی مهر گفت : فرم به شاعر دستور‌ و اجازه می‌دهد که کلمات را چگونه به کار بگیرد؛ بنابر این در دوسطر نخست شعر نیاز به حذف دارد زیرا نه تنها شعر را رو می‌کند بلکه به ضعف اثر دامن می‌زند.

"علی محمدی" هم بر این عقیده بود درست است که موضوع شعر خوب است اما چیزی که در ذهن شاعر شکل گرفته به خوبی اجرا نشده همچنین دوسطر اول کمکی به نجات شعر نمی‌کند

"احمد تمیمی" گفت: شعر حرف تازه ای ندارد و به رغم کوتاه بودن فرم ندارد.

در بخش پایانی "نیلوفر عیسی زاده" شعر خود را برای نقد به پمنتقدان پیشکش کرد.

"اتفاق ماه/در آسمان بسترم افتاد/و مخ‌چه‌ام جاذبه را فهمید."

در نقد این شعر استاد "شکرریز" گفت : شعر ذهنی به جلو می‌رود و ایراد آن انتزاعی بودن آن است هر چند در این شعر از کلمات عینی هم استفاده شده اما نوع اجرای شعر متن را به سمت انتزاعی شدن پیش می برد. البته برای نمونه در شعر موج ناب، شعر ذهنی و انتزاعی پیش می‌رود ولی فرم و نوع نگاه کردن به جهان و پدیده ها و تکنیک های دیگری دارد که به شعریت آن کمک می کند.

"شهرام فروغی مهر" با اشاره به انتزاعی بودن شعر و عینی نشدن تصاویر افزود: شعر زیبایی خود را حفظ کرده اما با حذف یکی دو سطر شعر که به اثر آسیب زده می‌توان به شعری قوی رسید.

"علیرضا ترابی زاده" گفت: وقتی کلمات حسی را با کلمات انتزاعی پیوند بزنیم حس شعر گرفته می‌شود در این شعر هم همین گونه پیش می‌رود و این انتزاعی بودن مخاطب را جذب نمی‌کند. شعر دچار آشفتگی شده و استفاده از ترکیب هایی که تکنیکی قدیمی در شعر کلاسیک است در شعر آزاد باید کمتر استفاده شود .

"سروش نزاهی" گفت: در بند دوم شعر با آسمانی روبرو هستیم که ماه آن در بند نخست نیست که تکنیکی بوجود آورده که فضا را شکسته است.
در بخش دوم؛ نصرالله بنّازاده، ساراشجاعی(سارگل)، علیرضا ترابی زاده، شهرام فروغی مهر، حسین فرجی، امل کعبی، علی محمدی، یاس سیلاوی، قاسمی, سیدحسین موسوی، احمد تمیمی، سروش نزاهی و علیرضا مهربانی شعرهای شان را خواندند.

گزارش از: مهناز بهروزیان

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید