نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
گورآبه ها در گورزادی خویش
حروف به چرخ مرگ اند
رویا و عبارتِ جنی اند
از زاغه نشینانِ وقتِ غروب
وقت گریه ی نوزاده گان
که به اجبار آمده ی نابخت اند
و گرفتار با گره ها کلاف کلاف
ریشه ی زیبا و نازیبا گرفته از جنون
در فرصتِ باران و کهنسالیِ اندوه
در بلدای زخم چره ی روح
در چوپانی اجدادِ خویش
کولیان
در راه علفی و خاکیِ تنگه ها
قاطرچیِ کولی زیر لب
چه ترانه ای می برد به کار
در راه
که از عرضِ رود می برد او را
به خیالِ دوشیزه ای اما داشت شوهری
گورابه ها گورابه ها در گورها
حروفِ آن ترانه ی قاطرچی اند.
ارسال نظر به عنوان مهمان