بداهه شاعران انجمن "خروش کارون" به پاس قدردانی از "یوسف فرهادی بابادی" کنشگر محیط زیست؛

دوبیتی های کارون رفته بر باد!

دوبیتی های کارون رفته بر باد!

*حسن خیاطان:

یوسف فرهادی بابادیم

من بلوط و نخل این آبادیم

بوی کارون می دهد پیراهنم

یوسفی زندانیِ آزادیم

 

*محمد بقالان:

بیا ای دل ز "فرهادی" سخن گوی

ز نخل سبز آزادی سخن گوی

کسی که روح کارون در رَگِ اوست

ز آزادی ی  "بابادی" سخن گوی

  

* علیرضا صاحب:

چه گویم  من  ز  آزادی برادر

نمانده  در  دلم  شادی  برادر

قناتِ باصفایِ ما شده خشک

و زان پس  سروِ  آبادی برادر

 

*مهران ظهرابزاده:

گلی داریم مثال قرص ماهه

شبیه رود کارون بی پناهه

بیا از حکم فرهادی تو بگذر

خدا داند که یوسف بی گناهه

 

*معصومه خرّم پور:

بمیرم بهرِکارون پر آبش

برای مردمِ سینه کبابش

برای مرد میدون نبردی

کزاینجا بردن و کردند قابش

 

*محمد بقالان:

دگر اهواز، کارونی نداره

به خوزستان، بلم رونی نداره

تمام نخل ها از پای افتاد

مگر این شهر قانونی نداره!؟

 

*بچه نفتون:

*ز دستانت فلانی داد و بی داد

دوبیتی های کارون رفته بر باد

بگو "یوسف" که سرباز "محیط" ای

فضای "زیست" مان کی گردد آباد؟

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید
Tagsکارون, کنشگر محیط زیست, بداهه, شعر, شاعر, انجمن خروش کارون, یوسف فرهادی بابادی