پاسداشت "استاد هاشم بدری" هنرمند نقاش و جانباز در سینما فردوسی اهواز؛

هنرمندی که آمد و عاشقی کرد و رفت

چه بگویم که غریب است دلم در وطنم! 

آیین پاسداشت "استاد هاشم بدری" هنرمند نقاش و جانباز در سینما فردوسی اهواز برگزار شد.

 به گزارش حبیب خبر، در آیین پاسداشت "استاد هاشم بدری"- که به مناسبت چهلمین روز درگذشت این هنرمند نقاش و جانباز با حضور "شهربانو کلانی" همسر استاد هاشم بدری، سلیمه رنگزن بازیگر سینما، سید امین سپهریان معاون هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ خوزستان و مسوولانی از سفارت لبنان و کشور عراق و شماری از مردمان فرهنگ و هنر، اعضای انجمن هنرهای تجسمی استان، کنشگران رسانه و نویسندگان، در سینما فردوسی اهواز، برگزار شد- مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان، در سخنانی با اشاره به شخصیت و منش ” استاد هاشم بدری” گفت: استاد هاشم بدری، برای ما یک افتخار است. شخصیتی که در تمام طول عمر شریف و پر برکتش، همواره در طرف درست ایستاد. چه زمانی که به عنوان یک رزمنده و مدافع از کشور و انقلاب در صحنه حضور داشت و جانش را در کف دست گرفت حضور پیدا کرد و چه آن ایام با هنرش ، زیبایی را ماندگار و ارزشمند کرد و تا لحظات آخر از تلاش و کار و خلق آثار ارزشمند برای این استان و کشور و برای هنر ، دست برنداشت

چه بگویم که غریب است دلم در وطنم

"مجید منادی" افزود: ایشان دارای نشان درجه یک هنری هستند و روزی که به اتفاق دوستان خدمت شان رسیده بودیم برای تقدیم این نشان، استاد هاشم بدری یک چهره و شخصیت احساسی به مانند همه هنرمندان سرشار از محبت و عاطفه بودند و آن جا گفتند که چه قدر دیر این کار انجام شد و ما و دوستان با برگزاری این مراسم و آیین، کار کوچکی است که برای ایشان انجام دادیم.

او تاکید کرد: وظیفه ما است و پیگیری می کنیم، ان شاءالله بتوانیم آثار مهم و نقاشی های زیبای استاد بدری را در تولیدات مان و به صورت مستند در برخی از کتاب ها، حفظ کنیم.

او با اشاره به برخی ناهنجاری های امروز فضای هنر، گفت: امروزه برخی از ناهنجاری هایی که در گوشه هایی از فضای هنری است؛ در شأن هنرمند ما نیست، ممکن است خیلی کم و یک درصد از این فضا را اگر بخواهیم در نظر بگیریم، شاید برای این است که امثال بنده این کوتاهی را در شناساندن و در بیان و معرفی شخصیتی هایی، مانند استاد بدری- که ای کاش امروز حضور داشتند و محبت شما را می دیدند- انجام دادیم.

او افزود: امیدوارم تلاش ها و مجاهدتی که ایشان برای فرهنگ و هنر این سرزمین و کشور در دفاع مقدس انجام دادند، قطعا ذخیره قبل و قیامت شان است و قطعا خداوندی که ” ذره مثقال خیر یره ” را در نظر می گیرد، تلاش های ماندگار را برای روح بزرگوار ایشان نگه خواهد داشت و باعث آرامش و شادی روح این عزیز سفر کرده خواهد شد.

منادی ادامه داد: در باره نامگذاری اماکن فرهنگی، هنری و در تولید مستند و تهیه و جمع آوری آثار و خاطرات این شخصیت بزرگوار، انجام وظیفه می کنیم و این به همت خود هنرمندانی که کنار ما هستند، ان شاالله رقم خواهد خورد.

مدیر کل فرهنگ خوزستان، در پایان یادآور شد: سپاسگزاری می کنم از دست اندرکاران این مراسم، هنرمندان و عزیزانی که از روز اول که ایشان از میان ما رفتند در کنار خانواده استاد بدری بودند و تلاش کردند حق شاگردی، حق هنر، حق هم استانی گری، حق بزرگی و کوچکی را ادا کنند.

در ادامه این نکوداشت، "مجتبی گهستونی" متن بیانیه‌ای را به نمایندگی از هنرمندان هنرهای تجسمی خوزستان و خانواده هاشم بدری به شرح زیر خواند:

*"هاشم بدری، آمد، عاشقی کرد و رفت"

"از سوی خانواده زنده‌یاد «محمد هاشم بدری» و ستاد اجرایی نکوداشت و آئین چهلم آن هنرمند از یکایک همه شما خوبان و آنهایی که حضور ندارند اما در یک ماه و اندی روز پیش با حضور و پیام‌های خود به خانواده این هنرمند و دوستانش دل آرامی دادند قدردانی کنم.

از همه نهادهای همکار از جمله حوزه هنری خوزستان، اداره کل فرهنگ و ارشاد سلامی خوزستان، بنیاد شهید خوزستان، انجمن خیریه چهارده معصوم، اداره کل میراث فرهنگی خوزستان، جزیره گردشگری ریف و سینما فردوسی به پاس همکاری‌هایشان در مراسم خاکسپاری، سوم و هفته و حتی چهلم زنده‌یاد هاشم بدری بی‌نهایت متشکریم.

هاشم بدری نقاشی خودآموخته اما استاد بود. عمده شهرتِ وی به خاطرِ نقاشی‌هایِ او با تکنیک حکاکی روی رنگ و دست‌یابی به شیوه‌های نقاشی برای نابینایان بود. در حین حال شناگر و بدنساز بود و رکاب می زد. دیدم که دوران سخت غلبه سرطان بر او چقدر سخت گذشت اما با امیدواری خود و رشادت و مجاهدت خانواده‌اش باردیگر سر پاشد.

امروز جمع شدیم تا یاد و خاطره این استاد ارزشمند هنرهای تجسمی کشور و این انسان والا که به فرهنگ ایران عاشقانه احترام می‌گذاشت و در راه ارتقای آن می‌کوشید گرامی بداریم و به او ادای احترام کنیم. عاشقانه کار می‌کرد، آن انرژی زیادی را که داشت از عشق سرچشمه می‌گرفت و بزرگترین و سهمگین‌ترین نیرو، نیروی عشق است که منجر به فداکاری می‌شود و باعث می‌شود که از خودش بگذرد، نیرویی که فراتر از نیروهای دیگر بود.

چه بگویم که غریب است دلم در وطنم

هاشم بدری نمونه برجسته یک عاشق، که جنون وار آثارش را دوست داشت. هنرمند با اثرش جاودانه است، اما نوع دوست و صلح طلب بود.

به عنوان یک دوست همراه ایشان که از نخستین روزهای آغاز حضور در رسانه‌ها که از دهه هفتاد آغاز شد و در انجام کلیه مصاحبه‌ها، خبرها، گزارش‌ها و حتی برپایی عمده رویدادها همراه او بودیم گواه می‌دهم که ایشان بیش از هر زمان که به دنبال منافع شخصی خویش باشد، ابتدا به منفعت دوستان اهمیت می‌داد. او حتی اگر می‌دانست برای محل دفنش به عنوان خانه ابدی، فقط یک جای خالی وجود دارد تشخیص می‌داد حق خویش را به هنرمند از دست رفته دیگری بدهد. پس از خودگذشته بود.

ما امروز عزادار درگذشت یکی از عزیزترین و خادم‌ترین انسان‌ها به فرهنگ و هنر هستیم، انسانی که با صداقت تمام زندگی کرد.

اما چرا هنرمندان باید دغدغه پایان عمر و خانه ابدی خویش را داشته باشند، چرا هنرمندی که سر بر بالین می‌گذارد نهادی مشخص متولی صفر تا صد امور کفن و دفن نمی‌شود تا شان و جایگاه هنرمند در نزد خانواده و جامعه محفوظ بماند.

هنر متعهد همین است که هنرمند با شهرش و برای شهرش باشد. هاشم بدری برای خودش هیچ چیز در زندگی نخواست. می‌پرسیدند، چرا در برخی فضاها قرار نداشت، پاسخ یک کلام بود، "هنرمندی که با هنر و برای هنر است، کنار مردم است."

تمام آرزوی زنده‌یاد هاشم بدری همچون دیگر هنرمندان، وجود جایگاهی برای به نمایش گذاشتن آثار کلیه هنرمندان هنرهای تجسمی بود اما چرا با وجود برخورداری از یک موزه هنرهای تجسمی که نمونه عالی از یک فضای نمایشگاهی و حتی محلی برای برگزاری انواع همایش و سمینار و کارگاه بود چرا زنده‌یاد هاشم بدری و همه هنرمندان هنرهای تجسمی باید در حسرت بازگشایی موزه هنرهای معاصر باشند.

در تعطیلی موزه هنرهای معاصر چرا هنرمندان هنرهای تجسمی باید زیر بار هزینه‌های گزاف برگزاری نمایشگاه خود کمر خم کنند. چه بگویم که غریب است دلم در وطنم.

هاشم بدری همواره در دیدار با هر شخصی که مسئولیتی داشت تاکید می کرد که کمک کنید هنرمند منزوی نشود. درست است که هنر در درون انسان عالمی ایجاد می کند که نمی گذارد هنرمند منزوی شود. درست است که هنرمند از هر جا هم بریده شود، در درون خودش ریشه دارد، اما باز تاکید می کنم که هنرمند با اثرش جاودانه است و چه بهتر که اثر هنرمند دیده و تحلیل شود.

همه آمال و آرزوهای هنرمندان در یک نکته مهم خلاصه می شود: توجه به کرامت هنر و هنرمند. ما خانواده زنده یاد هاشم بدری از مسوولان ارشد خوزستان و متولیان حوزه فرهنگ و هنر درخواست داریم همواره جایگاه هنرمند را قدردانسته و آن را مصرف کننده معرفی نکنند. چه‌ خوب می‌شود که روز ملی اهواز که زادگاه هنرمندانی همچون هاشم بدری بود، روز زادروز یک هنرمند شایسته باشد، اما دریغ و درد که چنین اندیشه‌ای وجود ندارد.‌

در پایان جا دارد تاکید کنم که نبود زنده‌یاد هاشم بدری، این هنرمند  پیشکسوت در عرصه هنرهای تجسمی برای فرهنگ و هنردوستان و استادان هنر مایه اندوه و دریغ بسیار است.

روانش بهشتی نام و یادش گرامی."

* چاپ کتاب شعر با نقاشی‌های استاد بدری

چه بگویم که غریب است دلم در وطنم

در ادامه دکتر "آزیتا صادقی" شاعر مجموعه شبیه پائیز که از نقاشی‌های هاشم بدری در کتاب خود به سهم قابل توجهی استفاده کرده است در متنی چنین خواند:

"امروز خوبان و اهل دل برای نکوداشت هاشم بدری خالق شاعر رنگ‌ها اینجا جمع شدند. من سال ۱۴۰۰ این افتخار رو داشتم که کتاب شعرم را با نقاشی‌های این استاد منتشر کنم. نقاشی‌هایی برگرفته از دلِ طبیعت؛ به‌خصوص درختان با تکنیک بی همتا و خاص خودشان و چه زیبا دوست گرانقدرمان مجتبی گهستونی در فیلمی مستند که کارگردانی کرد به ایشان لقب شاعر رنگ‌ها دادند که همه هنر در بطن خودش به وجدانیت زیبایی ختم می‌شود که نقش گاهی به شعر می‌رسد و شعر گاه به نقش.

 به پاس همکاری ایشان با من و حضور مهربانانه‌شان در رونمایی کتابم بر خود واجب دانستم اینجا دوباره از او سپاسگزاری کنم و برای روحشان آرامش و نور از خدا طلب کنم.

شاعری می‌گفت یک نامه نوشته شده همیشه به مقصد می‌رسد حتی اگر پست نشود. نقاشی‌های آقای بدری نامه‌هایی بودند که برای فراموشی از دردهای شدید جراحت در جنگ نوشته می‌شد، به زبان خودش در قالب رنگ‌ها بر قامت درختان؛ و چه زیبا به دست خدا رسیدند این نامه‌های رنگی.

حالا همه ما شاعر رنگها را می‌شناسیم و از دردی که می‌کشید آگاه شدیم. بدری نشان داد روح می‌تواند بسیار فراتر از ناتوانی جسم جادوی آفرینش را به تصویر بکشد. راز سحرانگیز امانت زندگی را حتی اگر جسم یاری‌اش نکند، که هرگز تسلیم تقدیر سخت و نامراد نشد و تمام زیبایی و هنر درونش را به پیشگاه زندگی تقدیم کرد. هنرمند را کائنات برگزیده برای جاودانگی تا همیشه در هنرش بماند و بدری تا ابد در نقاشی‌هایش زنده است.

بسیار نادرند کسانی که توان گرم کردن روح یخ‌زده آدمیان را دارند و او با جادوی رنگ بر ساحت دلنشین درختان گرما را مهمان چشمان ما کرد. هیچ پایانی در کار نیست. زیبایی همیشه از پایان خود دوباره آغاز می‌شود. روحشان شاد و در آرامش باشد."

* چقدر کم توقع شده‌ایم!

چه بگویم که غریب است دلم در وطنم

در ادامه این آیین استاد دانشگاه تهران و عضو هیات‌مدیره انجمن علمی هنرهای تجسمی کشور در سخنانی گفت: ناگهان چقدر زود دیر می‌شود... ای کاش نمایشگاه‌ها و انجمن‌ها، محفلی برای دورهمی‌های دوستانه در زمان حیات هنرمند بود و به مجلس ترحیم و چهلم و سالگرد ختم نمی‌شد .

"سیدنظام‌الدین امامی‌فر" افزود: گردش زمان، فضای اجتماعی و بروز نگرش درونی، میل به شراکت اندیشه‌ها و دیده شدن دست به دست هم می‌دهد تا هنرمندی ساخته شود و کارهایی را تولید کند و در معرض دید مخاطب قرار دهد و بمیرد و بعد از مرگش در کالبد آثارش زنده شود. اما براستی فلسفه زندگی هنرمند این است؟  چقدر کم توقع شده‌ایم!

او اگفت: هاشم، یکی از آن جمع بود که به شیوه  شخصی و نه سبک، توانست اندیشه‌ها و روح لطیف خودش را در بستر بوم بخراشاند و برای ما از درد بگوید.

درد نهفته در آثار او با داروی پناه به طبیعت و توجه به ساخت و ساز بافت درختان و گیاهان، دلالتی است بر ندیدن پیرامون و فرار از رفتارهای انسانی که در اندک فیگورهای درهم تندیده آثارش مشهود است.

امامی‌فر در توصیف آثار استاد بدری ابراز کرد: حجم انبوه رنگ و خراش بر رنگ، ضربه‌های سریع برای تسلط وی بر طبیعت مشهود است و دوری از ساخت و ساز طبیعت‌گونه، آثار ایشان را بی همتا کرده به صورتی که تنهایی و سکوت در ترکیب و غوغای درونش را می‌پوشاند و صورت دلنشین او متمایز از آثار او است و آن حکایتی از درون این هنرمند است.

او گفت: هنرمند تنهاست و تلاش می‌کند تنهاییش را در جمع به نمایش بگذارد و تولیداتش را فریاد کند که متأسفانه این بزرگترین ضعف هنرمندان است. برخی، عامدانه و ناجوان‌مردانه فرضیه هنر به مثابه ابزار را بر آثار هنرمندان نام‌گذاری کردند و متأسفانه این آزمایشگری را انجام دادند.

مدیر گروه گرافیک دانشگاه شاهد از همت هنرمندان و همراهی نهادهایی که باتلاش شبانه‌روزی توانستن این مجلس را در شأن هاشم برگزار کنند و اندیشه‌های تصویری او را روشن نگهدارند سپاسگزاری کرد و گفت: هاشم  فردی از جامعه هنری ایران بود که در شرایط بیماری سخت دست از کار نکشید و سخاوتمندانه، تجربیات خودش را در معرض دید هنردوستان قرار داد.

او ابراز امیدواری کرد: محافل هنری حتی به صورت بزرگداشت، سببی برای هم‌فکری و رشد جامعه شود و صدمات ناشی از بی‌تخصصی که دچار هنر و هنرمندان شده است را پوشش دهد .

امامی‌فر یادآور شد: تأسیس خانه  هنرمندان، بازگشایی موزه‌های تعطیل‌شده هنرهای معاصر خوزستان (اهواز و آبادان)، خرید آثار هنری، حق مالکیت معنوی آثار و بیمه هنرمندان، کمک می‌کند که هنرمندان از پیله‌های انزوا خارج شوند و پر و بال خود را بگشایند و  راه مؤثر برای خدمات به جامعه را در پیش بگیرند.

گفتنی است: شهربانو کلانی همسر زنده‌یاد محمدهاشم بدری از دیگر سخنرانان این نکوداشت بود. فردین کوراوند شاعر و داستان نویس خوزستانی شعر خواند و هنرمندانی هم با دعوت انجمن موسیقی خورستان یاد این بزرگ‌مرد نقاش را گرامی داشتند.

این نکواشت ارزشمند با کارگردانی محمد باوی‌زاده، سیدجلال و سیدجواد خراسانی و مریم حسینی اجرا شد.

چه بگویم که غریب است دلم در وطنم

محمدهاشم بدری (معروف به هاشم بدری)، هنرمند نقاش و صاحب تکنیک بدریسم، صبح روز ۹ مرداد ۱۴۰۳ در منزل خود دار فانی را وداع گفت.

بدری متولد ۱۳۲۵ بود. بدری نقاش جانباز و مبتکر تکنیک نقاشی «بدریسم» است که در فرانسه به ثبت رسید.

عضو انجمن آزاد نقاشان فرانسه، رتبه اول مسابقات نقاشی فرانسه (۱۹۹۸)، رتبه اول مسابقات نقاشی فرانسه (۲۰۰۴)، رتبه اول مسابقات نقاشی فرانسه (۲۰۰۴)، هنرمند برتر صنایع‌دستی ایران از نظر مردم اهواز (۱۳۸۴)، مبتکر تکنیک (کاردک) در نقاشی به‌نام «بدریسم» در کشور فرانسه (۱۹۸۵)، مبتکر آموزش نقاشی به نابینایان (۱۹۹۸) و برپایی ۵۰ نمایشگاه نقاشی در داخل و خارج از کشور از جمله افتخارات بدری است.

این برنامه با تلاش و همت جمعی از هنرمندان هنرهای تجسمی خوزستان و با حمایت اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خوزستان، حوزه هنری خوزستان، بنیاد شهید و امور جانبازان خوزستان، اداره میراث‌فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی اهواز، انجمن موسیقی خوزستان، انجمن چهارده معصوم، جزیره گردشگری ریف و سینما فردوسی اجرا شد.

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید
Tagsخوزستان, اهواز, پاسداشت زنده یاد استاد هاشم بدری, نقاشی, سبک بدریسم, هنرهای تجسمی, فرهنگ و هنر, مجید منادی