امروز:
جمعه - 24 اسفند - 1403
ساعت :

شعر از زیرکی پروانه جان می‌گیرد 

اهواز/ حبیب خبر- مهناز بهروزیان:

به نام خداوند نون و قلم/خداوند آزادی و عشق و غم

در غروب تب زده ی اهواز، هنگامی که خورشید و ماه آسمان را دو نیم می‌کرد، اعضای انجمن شعر سپید در چهارشنبه ای دیگر به مدیریت استاد "علیرضا شکرریز" مجلس آراستند به شعر و شاعری تا جان و تن به نوش و نیوش واژه ها آرام کنند.

مشتاقان باشنده ی این نشست: استاد علیرضا شکرریز، سارا شجاعی(سارگل)، فروغ حسینی، علیرضا مهربانی، استاد شریفی، احمد تمیمی، حسن ناصر پور کیانی، امل کعبی، حسین فرجی، تقی جهانبخشی، حسینی برافتابی، یاس سیلاوی، رئوف حسن پور و محبوبه باسیری بودند.

در بخش نخست این نشست صمیمانه ،ابتدا "فروغ حسینی" بود که شعر خود را پس از خوانش به نگاه منتقدان سپرد. بخشی از شعر او را می‌خوانیم

"تاج نگین یشمی/موج موهایش/خروشان/ مشت می کوبید بر ساحل"

سپس "حسن ناصر پور کیانی" شعر خود را این گونه خواند:

"دیشب ماه برای زمین گریه می کرد/نه برای سیل/نه برای زلزله/(اِنّ الانسانَ لَفی خُسر)"

"یاس سیلاوی" سومین شاعر بخش شعر و نقد بود که سرود:

شعری بخوان/برای زخم های تنم/پشت به دریا/کف بزن

در پایان بخش نخست این نشست "علیرضا مهربانی" در جایگاه شاعر نشست و گفت:

"و فشردْ مشتْ در آب/که بگیرد دُمِ نهر/همهْ دوربین ها هم/غرق ثبت اش بودند."

منتقدان بخش نخست:  استاد علیرضا شکرریز، استاد محمد شریفی، علیرضا مهربانی، احمد تمیمی، حسین فرجی و ساراشجاعی بودند. در مواردی هم تقی جهانبخشی و قدرت الله حسینی برآفتابی و حسن ناصر پور کیانی نظرهای خود را ارایه دادند.

در ادامه و در بخش شعر خوانی بدون نقد، استاد "محمد شریفی" صدا کرد:

"هدف اگر قله بود با پرنده ها چرا نپریدی!؟ "

که "امل کعبی" پشت میز سخنرانی رفت و گفت:

"باغچه پژمرده شد/ او النگوهایش را نذرکرد ".

و "حسین فرجی" که کار را به پایان رساند و سرود: "زبانم بند آمده بود/ بندی به انگشتانم بسته بودم/ تا یادم نرود که آن روز/ بر گردن دیوانه/ بندی بسته بودند."

شعر از زیرکی پروانه جان می‌گیرد

در ادامه "تقی جهانبخشی" به شعر خوانی نشست و گفت:

"دیوار شانه هایت/ روی بلندی حاشا/ حرف های گلوگیر مرا/ به خود نمی گیرند"

که "قدرت الله حسینی بر آفتابی" نفر چهارم بخش شعر خوانی به صدا درآمد و نالید:

هر روز تلخ و شیرین/ تیتر می زنم/ هیچ کس غیر از درختان/ چیزی نمی فهمد!

ولی "رئوف حسن پور" عضو جدید این گردهمآیی در بخش شعر خوانی، کتاب جغرافیا را گشود و گفت:

"جغرافیا جغرافیا جغرافیا .../اصلا پنج مرتبه جغرافیا/ او دقیق می داند اهواز کجاست؟"

ولی "محبوبه باسیری" در جایگاه شعر خوانی که نشست چنین خواند :

"شاید دعای شمع نگهبان سایه هاست"

در ادامه استاد "علیرضا شکرریز" مدیر نشست انجمن شعر سپید اهواز شعر خود را تصویر کشید که در بخشی از آن آمده است:

" برف پاک کن/ هی پاک می کند/ تا تو را ببینم / هی اشک نمی گذارد تو را ببینم"

در پایان هم نگاره ای به رسم یادگار گرفته شد تا در یادها باقی بماند.

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید