امروز:
جمعه - 23 شهريور - 1403
ساعت :

سپیده از میان شعر سر می زند 

اهواز/ حبیب خبر- مهناز بهروزیان:

ای که با نامت جهان آغاز شد/ دفتر ما هم به نامت باز شد

در پسین گاه نخستین چهارشنبه شهریور ماه ۱۴۰۳، آن‌دم که خورشید کم کم چادرش را از روز برمی‌چید، اعضای انجمن شعر سپید اهواز به مدیریت استاد "علیرضا شکرریز" مجلس آراستند به شعر و شاعری...

مشتاقان و نغمه خوانان این نشست: علیرضا شکرریز، فردین کوراوند، مهناز بهروزیان، سارا شجاعی (سارگل)، شیما ادیب، نیلوفر عیسی زاده، آرزو شمسایی، جابر محیط، اسفندیار زیلایی، سهیل سوری، امیر خنفری، رویا حجاریان، علیرضا ترابی زاده، حسن شوسی زاده، یاس سیلاوی، علی محمدی و..... ناصری بودند.

در بخش نخستِ این نشستِ ادبی که شعر خوانی همراه با نقد صورت گرفت، ابتدا "اسفندیار زیلایی" به شعر خوانی نشست:

زیر رگ های متورم/زمزمه می کند درد/ و من مات تبسم آینه/چشم ها را/به پایکوبی سایه ای سرد دوخته ام...

نفر بعد "رویا حجاریان" در جایگاه شعرخوانی قرار گرفت و گفت:

پروانگی می داند/او/که درهبوط انسانی/تن اش را به رنگ انار/می گذارد/مین !!/می شناسد قرمز را/که روشن است راه !

سپس "نیلوفر عیسی‌زاده" شعر خود را خواند که در بخشی از آن آمده است:

یک سرِ سه‌گوش و هزار گوش چموش/ راس وارونه‌اش/سوراخ صندلی را شروع می‌کند/تونل می‌شود تا شعر/سر تا سر

"جابر محیط" با شعر کوتاه خود نفر چهارم این نشست شعر سپید بود که ندا داد:

عکس های سیاه و سفید /دیوارها را /کول کرده اند/پی دلخوشی های رنگی

سپیده از میان شعر سر می زند

آخرین نفر از بخش شعر و نقد هم، "سهیل سوری" بود که چند شعر کوتاه خواند که به یکی از آن ها بسنده می کنیم:

برای خودکاری/ آگهی فوت گذاشتند/رگش را برای دفتر زده بود

در  ادامه و در بخش دوم جلسه‌ی انجمن ابتدا "مجتبی مباشر" گفت:

اسیر در آتشم/ای تمنا/در آمدم به کفن/از میانه های گور

و "امیر خنفری" پشت بلندگوبدون ترس گفت:

از خلق گریخته‌ام/به دیدار تو می‌آیم/ سخت‌جانیِ این تنهایی حریفم نشد

ولی "شیما ادیبی" پاسخ داد:

گذشت سوگواری/تاریخ و روز  و ماه و سال /و ساعت از نفس افتاده ام/دربی انتهایی غم

نوبت که به شعر خوانی "آرزو شمسایی" رسید، یادآور شد:

سنگ نیستم/اما /روزی نیست که تَرَک نخورم/با فرهادی که سال هاست/در سکوت‌م فریاد می زنددر ادامه "سارا شجاعی" (سارگل)، "علی محمدی" و "قدرت‌الله حسینی برآفتابی "در جایگاه شاعر نشستند و شعر خواندند و نگارنده (مهنازبهروزیان) هم با شعر کوتاهی میزبان باشندگان شد:

جا گذاشته‌ام /در کلبه‌های تالش /رویاهایم را

در هور /طبع نخلستانی‌ام را/و در کویر

نسیم را/فانتزی‌ها/ آواره‌ی هیچ جغرافیایی نیستند.

این نشست صمیمانه، با شعر و خوانش استاد علیرضا شکرریز به پایان رسید.

در پایان برنامه هم نگاره ای به رسم یادگار گرفته شد.

منتقدان این نشست ادبی: "علیرضا شکرریز"، "فردین کوراوند" و "علیرضا ترابی زاده" بودند.

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید