غزلی از: استاد "هرمز فرهادی بابادی"

ای پرنده با قفس تا آسمان پرواز کن

 بر کتاب شعر شاعر فصل دردی باز کن

 گفتمان تازه ای را در غزل آغاز کن

فرق دارد درد دل با دردهای مردمی/ شعر را با دردهای مردمی دمساز کن

 جلوه گاهی از تجسم در تماشا آمده ست 

 یک نگاهی سوی زیبایی چشم انداز کن

هرچه گفتی از عذاب عشق دیگر کافی ست/ وقت دیگر شکوه های عشق را ابراز کن

 از گیاه شوکران عشق دل مسموم شد

 در تسلای خیالم ای غزل اعجاز کن

در ته فنجان قهوه فال حالم مبهم ست/باز هم نیت به شعر خواجه ی شیراز کن

 فرصتم را بسته بر زنجیر غفلت دیده ام

 حدِ بر من رفته را این بار هم اغماز کن

تا خدا فریاد پژواک مرا هم بشنود/ باز تاب ناله را سمفونی آواز کن

از برای لحظه ی پرواز هرگز دیر نیست/ای پرنده با قفس تا آسمان پرواز کن

 * هرمز فرهادی بابادی

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید
Tagsغزل, استاد هرمز فرهادی بابادی, شاعر معاصر، شاعر امروز, شعر امروز, غزل امروز, حبیب خبر