نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
با دل دریایی اش شوید رخ بیمار من/ساز و آوازش رساند بر لب جوبار من
از نگاهش می رسد آن موج زیبای سحر/می وزد یاد نسیم اش در دل کهسار من
دشت را سر می نهد تا آنکه آید خانه ام/می سراید شعر ناب در مجلس شبگار من
لاله جانش نشاند در میان باغچه ام/ می ستاید شاخ و برگ باغچه پر بار من
راز دل را می کند افشا برایم در عیان/می شمارد واژه های سالم آشکار من
می نهد سر را به بالین کتاب یادها/تا بخواند قصه سرزنده معیار من
گفتنی ها را بگوید در دل شب های تار/ می شود سرخوش از آن شیدایی کردار من!
ارسال نظر به عنوان مهمان