نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
باورم باش که مضمون خیالم بشوی/ در غزل حضرت خاتون خیالم بشوی
در دل دایره ی عشق به رقص آمده ام/تا مگر نقطه ی بیرون خیالم بشوی
دیر وقتی ست که معتاد نگاهت شده ام/ترسم این ست که افیون خیالم بشوی
چتر بازو بگشا روی سرم تا که مگر/ سایه ی حال دگرگون خیالم بشوی
شعر من فرصت آن ست که در محضر عشق/ دادخواه دلم و خون خیالم بشوی
زخم اندیشه ام از شانه ی ضحاکیِ توست/می شود باز (فریدون) خیالم بشوی؟
غیرت عشق به خونخواهی لیلی نرسید/می شود حسرت مجنون خیالم بشوی؟
چاک پیراهن تهمت زده زیبا ست اگر/ یوسف معبد آمون خیالم بشوی
ارسال نظر به عنوان مهمان