امروز:
دوشنبه - 31 ارديبهشت - 1403
ساعت :

 آواز تو دیری ست که سمفونیِ من نیست

 شور نفس ات آتش مضمونیِ من نیست

 هر چند گلوگاه تو منقار (هزار) است

 صد حیف که در پرده ی سمفونیِ من نیست

 تقویم بهاری ست نفس های تو اما/فصلی ست که آغاز دگرگونیِ من نیست

 دیوانه و زنجیریِ گیسویِ تو هستم

 عشق ست از این دایره بیرونیِ من نیست/یک امر محال است اگر فرض نمایم:

 - عشق ست که میراث غم افزونیِ من نیست

 در مرکز پرگار تو دل نقطه ی عشق ست/ آن نقطه که جز نقطهِ دلخونیِ من نیست

 اغوا گر صد تیغ و ترنجی که ز بیخ است

 آن کاهن در معبد آمونیِ من نیست

 تاییس نفس های که آتش به دلم زد؟/گر سایه ی اسکندر مقدونیِ من نیست؟

 معتاد قسم خورده ی  چشمان تو هستم

چشمی که دگر آفت افیونیِ من نیست

 *هرمز فرهادی بابادی

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید