امروز:
جمعه - 28 ارديبهشت - 1403
ساعت :

استاد هرمز فرهادی بابادی 

یادمان پیرسپید گوی؛ الف بامداد

آیدا

در آیینه بود

ابراهیم

در آتش

که خواب

از شط بامداد گذشت

 

فصل پنجم سال ست

با این وجود

تمشک لبانم

به بار ننشسته است

 

شگفت

دهانم

به غاری شباهت دارد

که از بوسه ای بعید

به هم بر آمده باشد

 

دیگر تفاوت نمی کند

چه این آسیاب

به نوبت بچرخد

یا نچرخد

آسیابان پیر اما

 موهایش را

در این آسیاب

سپید کرده است

تا جهان برآمده از سرب

دست به دست

ورق بخورد

در تعارف خنجر و دیس.

* هرمز فرهادی بابادی

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید