امروز:
جمعه - 24 اسفند - 1403
ساعت :

نگاه محمد بقالان به اثری ماندگار از استاد هرمز فرهادی بابادی

اهواز/حبیب خبر- محمد بقالان:

مجموعه غزل استاد "هرمز فرهادی بابادی" با عنوان:"جهان میان دو انگشت من چه کوچک بود" به همت موسسه فرهنگی هنری شاعران پارسی زبان به چاپ رسید.

 خواندن این مجموعه غزل را- که لبریز از تصاویری شاعرانه و بسیار زیبا و خیال انگیز است- به شاعران و دوست داران شعر پیشنهاد می کنم.

در این مجموعه، غزل های روان و تعابیر و تصاویری تازه و بکر از سبک شعر کارونی را مرور خواهید کرد.

زبان استاد فرهادی در بعضی از ابیات این قدر شاعرانه و تخیلی می شود که خواننده هم خودرا در آن فضا حس می کند.

کاسه ی آبی که خالی می شود پشت سرم

پر ز تصویر پرستو می شود دور و برم

شاعر در این بیت خاطره مهاجرت بهاره پرندگان به مرداب های خوزستان را به تصویرکشیده و در کاسهِ آب، هورالعظیم دیروز و باتلاق خشکیده ی امروز را به نشان می دهد و دراین رخداد شوم  با ایهام مطلب دوم شاعرانه را بیان کرده و با آودن واژه  "باد"  در بیت بعد:

باد می آید و می ترسم که با دستان باد

بشکند دیوار و سقف آسمان روی سرم

همان باد ویرانگر و توفانزا و مخرب زمین و آسمان را تداعی می کند و در بیت بعد:

فرصتی تا لحظه ی تکرار بدرودی؟ دریغ

می نشیند یک جهنم در نگاه آخرم

مهاجرت خود را- با واژه بدرودی حسرت بار و مملو از افسوس و "دریغ" از شکل گیری جهنمی که تخریب طبیعت خوزستان و زادگاه شاعر در نگاه آخر بیتش نقش بسته است- در غزل ادامه می دهد:

می نشیند مثل گنجشگی به روی سنگفرش آفتاب

در هوای سایه ی چتر عطوفت پرپرم

این منم محو تماشای طلوع خویشتن

اشک اما راه را بسته ست بر چشم ترم

صورتم تصویر معکوسی ست در آیینه ها

با جنونی آمده از بی نهایت لاجرم:

می تواند یک تعارف یک سلام ساده هم

عکس خوشبختی ی من باشد به قاب باورم

 غزل های این مجموعه یکدست و با همان سبک و سیاق نوشتاری پلکانی به چاپ رسیده  که در پی می آوریم

        رودکی های

         دلم را

      زخمه ی چنگی

         بزن

 

       هرمز فرهادی بابادی

نبض تند عشق را گاهی  درنگی چاره است

درد  دل را مرهم مرگ قشنگی چاره است

دل به اقیانوس بی ساحل زدن بس مشکل ست

موج اقیانوس را تنها نهنگی چاره است

 

ماه نزدیک ست

شاید تا سرانگشتان من

پنجه پایی

یا که خیز یک پلنگی چاره است

 

راه را پیوسته رفتن از نفس افتادن ست

مکث کوتاهی برای پای لنگی چاره است

 

زندگی هر چند شیرین ست

 بعضی وقت ها

پای حفظ آبرو جام شرنگی چاره است

 

در سکوت  خود شکستن خصلت آیینه  است

این دل آیینه ام را تکه سنگی

چاره است

 

من به عریانی ی قلب ساده ی خود واقفم

تا که مقبول تو افتد آب و رنگی چاره است

 

بین چشم و آسمان بام بلندی حایل ست

خواب این دیوار را

زخم کلنگی چاره است

 

نخوت اسفندیاری برغرورم  سایه زد

چشم نا رویینه را تیر خدنگی

چاره است

 

رودکی های دلم را زخمه ی چنگی بزن

چنگ قلبم را فقط مضراب چنگی

چاره است

در پایان موفقیت روز افزون برای استاد هرمز فرهادی آرزو می کنیم.

محمد بقالان

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید