به احترام دکتر اردشیر صالحپور همتبار گران قدر

در آسمان انشان/ شعری از: محمد نوروزی بابادی

 در آسمان انشان/ شعری از: محمد نوروزی بابادی

دروازه ها را بگشایید!

تنگ هلایجان،

 ورودی آن مرد دوران است

 که سوار بر مادیان نیله می تازد

 برای رسیدن به آیا پیر.

می خواهد بر سنگ نوشته های تاریشا

موعظه کند .

و رنگ اصالت را

 که از نیاکان به ارث رسیده

 برسینه کش مونگشت

 تصویر کند.

 

 این تاریخ برجسته کهن را

 در فرازهای عیلامی خوانده ایم

و بر تخته سنگ های بندان دیده ایم

 اه!... نوشته ها پشتوانه قرن هاست

 که با قلم عاشقی از نسل ایران زمین

 خودنمایی می کند.

اینک عقاب بزرگی در آسمان انشان

 درحال پرواز است

وتنک اتابکان پارس

برسینه کوه "موردفل" می درخشد.

 

مرد دوران ها

که نماینده نسل هاست

 سرودهای خود را

برای مردم انشان می خواند

 و عشق را میان شان تقسیم می کند

 الهک سربلند است

که این تاریخ را دیده است.

 و برای تاریشا

سایه بان مطمینی خواهد بود

آن سو شط میانگران مالمیر

 با امواج خود می رقصد

 

ایل پا می زند به پیان

 تا بازهم سردار اشکانی را برانداز کند

همه جای انشان

 نشانه ای از سرای کهن است

و آوازی که از دور می آید؛

منم کوروش!

 فرزند راستین انشان.

 من برای انسان ها

 خواهان برابری و عدالتم.

و استاد اردشیر صالحپور

که خواهان بزرگی سرزمین تبار است

برای ماندگاری ایران.

* محمد نوروزی بابادی

خرداد ۱۳۹۸- اهواز

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید
Tagsانشان, ایذه, شعر, شاعر, محمد نوروزی بابادی, اردشیر صالحپور