نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
بخوان هَزارِ بنفشه گلوی جلگه ی گل/بخوان به سوک گل سرخ حضرت بلبل
خزان رسیده بر ایوان باغ پاورچین/بخوان هَزارِ بنفشه گلوی فروردین
بخوان که فرصت فصل بهارم از کف رفت/قسم به صبر که تاب و قرارم از کف رفت
در این بهار که رنگ سپید هم سربی ست/برای صحبت اردی بهشت جایی نیست
هوا چقدر زمستانی ی ست در اینجا؟/خیال باغ چه آبانی ی ست در اینجا؟
هوای یخ زده آبستن زمستان ست/تمام شهر پر از شیون کلاغان ست
بهار آمده اما زلاله حرفی نیست/به روی قله ی این کوهسار برفی نیست
بخوان هزار بنفشه گلوی (نیما)یی/به خواب شعر سپیدم چرا نمی آیی؟
بخوان که جای غزل در خیال من خالیست/(پریِ کوچک) شعرم دچار بد حالیست
بخوان هزار بنفشه گلوی برکه ی ماه/بخوان که بغض گلویم شکسته شد در آه
شب ست و ماه به تعزیت ام نمی آید/کسی هنوز به تسلیت ام نمی آید
بهار از در و دیوار شهر می بارد/شکوفه ای به درختی ولی نمی آرد
دلم گرفته در این تنگنای تنهایی/مرا به حال خودم کی خیال بگذارد؟
چه خواب ها که برایم ندیده چشمانم؟/به حیرتم که چه خوابی دگر به سردارد؟
مجال نیست که پلک شبانه ام امشب:/ صدای نبض مرا عاشقانه بشمارد
به تهمتی که سیاووش میان آتش رفت/چگونه عشق دلم را به شعله نسپارد؟
شگفت نیست اگر( سایه) ( منزوی) گشتهست/زمانه خم به دو ابروی خود نمی آرد
درون باغچه ی ( بامداد) ی ی شعرم/( فروغ) ساقه ی دستی دگر نمی کارد
به چشم آیینه وقتی که نیست( آیدا) یی/( درخت) ( خاطره) ( خنجر) چه حسرتی دارد
بخوان هزار بنفشه گلوی غربت و داغ/بخوان که زخم تبر خورده شانه ی این باغ
بخوان که فاصله را نقطه ی شروعی نیست/سهیل چشم مرا فرصت طلوعی نیست
ارسال نظر به عنوان مهمان