امروز:
شنبه - 29 ارديبهشت - 1403
ساعت :

 

شرافت شفاف اش عرفان بود 

و عرفان بود شرافت اش

از گفت و لطف با بیژن الهی

عشق می ورزید به علیه السلام علی

فرم زبان اش درختی یگانه بود

حرف هاش برگانی

که وقت افتادن بر زمین

زمین زیبا می شد بسا

بعد رنج درد که به استخوان ها کشید

تخته بند تن لوله ی کفن پوشید

تنها وقت شدن شاعر

مرگ هم شاعر می شود

تا سنگ قبر غریبانه ات

اکنون می رود

بوی کویر

از خواب پرنده گان دامغان

تا تمام خواب های پرنده گان جهان

وقت شدن زیبات

مرگ هم زیبا می شود

مرگ هم شاعر به دنیا می شود

۲۷ شهریور۱۴۰۱

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید