یدالله رویایی "خالق شعر حجم" درگذشت

رویای «شعر حجم» تمام شد

 

«یدالله رویایی» (۱۳۱۱-۱۴۰۱) شاعر بزرگ و نامدار ایران و سردمدار «شعر حجم»، امروز -بیست‌چهارم شهریورماه ۱۴۰۱- در پاریس درگذشت.

 

 رویایی شاید معاصرترین شاعر ایران بود؛ بی‌گمان آینده بیشتر به عظمت او پی‌ خواهد برد؛ هم‌چنان‌که گسست شعر دههٔ هفتاد ایران، به گونه‌ای وامدار اوست.

 

به گزارش حبیب خبر از ایمنا، "یدالله رویایی"، مشهور به "رویا"- که زاده ۱۷ اردی بهشت ۱۳۱۱ در دامغان بود- از شهرستان آغاز به کار کرد، اما پس از آنکه به تهران رفت، به‌مدد هوش سرشار، دانش ادبی و جدیتی که داشت، به‌سرعت توانست مواضع مهمی را در مجلات ادبی در اختیار بگیرد و خیلی زود جزو نام‌آوران شعر نوی فارسی شود.

 
 رویایی از همان آغاز، با مطالبی که پیرامون «فرم» مطرح کرده بود، به عنوان شاعر «فرمالیست» مشهور شد.
شعر رویایی، به‌ویژه هنگامی که مُهرِ «شعرِ حجم» بر آن خورد و با تلقیِ خاصی همراه شد، تاریخ، جهان و انسان را چندان بازتابی نمی‌دهد.
 
شاید نخستین کسی که این نوع نگرشِ رویایی به شعر را دریافت «نیمایوشیج» بوده باشد.
 
 نیما در یادداشت‌هایش می‌نویسد «رویایی را آزمودم تا ببینم بیشتر به شعر می‌اندیشد یا انسان؟»
از آثار مشهور رویایی، می‌توان به «برجاده‌های تهی»، «شعرهای دریایی»، «دلتنگی‌ها»، «از دوستت دارم»، «لب‌ریخته‌ها»، «هفتاد سنگ قبر»، «منِ گذشته»، «درجست‌وجوی آن لغتِ تنها»، «علاکت عقل به وقت اندیشیدن»، «از سکوی سرخ، یا «مسائل شعر»، «عبارت از چیست؟» و «چهره پنهان حرف» نام برد.
 
رویایی، شاید از لوازم و مقدمات شاعری، چیزهایی نداشته باشد اما آن‌چه را که دارد نباید و نمی‌توان نادیده انگاشت.

 

ویژگی شعر رویایی

شعر «رویایی» شعری فرم‌گرا و متعهد به خویش است؛ شعری که حاضر نیست برای دریافته‌شدن، به زمانه و ازقافله‌ماندگانِ روزگار باجی بپردازد. او شاعرِ اقلیّت است و هیچ‌گاه چندان درپی سیاهیِ لشکر نبوده‌است.

رویایی دهه‌ها از متنِ جریان‌های شعریِ کشور به‌دور افتاده بود اما شعرش درکنارِ نظریاتش در محافلِ خاص و مجلات جدی در جریان بوده است.

 

حتی حرکتی که براهنی در دهه هفتاد به‌راه‌انداخت و تأکیدی که او بر کلمه و موسیقیِ درونی، نیز نحوشکنی‌های زبانی و فاصله‌گرفتنِ شعر از بازنماییِ واقع‌گرایانه داشت، تاحدی وامدارِ آرای رویایی بوده‌است. 

 

رویایی در سراسر ادوار شاعری، خودآگاه یا ناخودآگاه به این مؤلفه (موسیقی درونی) گرایشی ویژه داشته‌است.

 

او در اوج شاعری‌اش، یعنی در دفترِ «لب‌ریخته‌ها» که حتی می‌توان‌گفت بسیار به چنین مولفه‌هایی درپیچیده، چنین سروده است:

 

کبوترانت را پرواز ده

ای کندو! میراثِ گُل

روی زبانِ تست و واژه‌ها

از بارِ عصرهای عسل سر که می‌رسند بر بام می‌نشینند.

 

رویایی هرچه پیش‌تر آمد، از شعر درمعنای معهودش به نثر گرایید.

او درآغاز چهارپاره‌های فراوان و چند ترانه نیز سروده است. ممارست‌های او را در این حیطه‌ها نباید فراموش‌کرد. 

این حرکت رویایی به‌سمت بیانِ منثور، حتی بسیار سریع‌تر و قاطع‌تر از سیرِ «احمد شاملو» به‌سوی شعر منثور «سپید» صورت‌گرفت.

رویایی حتی در آخرین دفترهایش («من گذشته: امضا»)، قطعاتی کاملاً منثور نیز دارد؛ حتی منثورتر از شعر احمدرضا احمدی و بیژن جلالی. اما او به‌ویژه در دوران اوج شاعری‌اش («از دوستت دارم» و «لب‌ریخته‌ها»)، بسیار به موسیقیِ درونیِ واژه‌ها وقوف دارد.

رویایی بنا به تصریحِ خود به نثرِ عرفانی فارسی و عربی، به‌ویژه آثارِ درخشانِ عرفا (مقالاتِ شمس و آثارِ نفّری) که ازمنظرِ موسیقیِ درونی بسیار سرشار اند، توجهی ویژه دارد. در لابه‌لای آثارِ منثور و مقالات او این توجه به‌خوبی آشکار است.

 

رویایی؛ بنیان‌گذار «شعر حجم»

یدالله رؤیایی، درباره این سبک شعری گفته است که حجم‌گرایی، متعلق به هیچ مکتبی نیست، نه مربوط به زمان خاصی است و نه مربوط به سرزمینی خاص؛ حجم‌گرایی مربوط به فرهنگ بشریت و کلیدی است برای روایت‌های بی‌مرز و دریچه‌ای برای طرز تفکرهای خاص.

ممکن است توقف احجام را در «مولوی» و خطی از حجم را در «هولدرلین» و پرشی از حجم را در شاعری از اعصار رفته و آینده بتوان دید.

رؤیایی بارها گفته است که من بانی حجم‌گرایی نیستم؛ بلکه حجم‌گرایی است که گروهِ ما را ساخت تا این نوع شعر را از تمایلاتِ شعریِ معاصر ایران مشخص و جدا کند. 

به دیگر سخن، یداله رویایی و چند تن از شاعران، پس از «موج نو» جریان «شعر حجم» را شکل دادند. آنان به طور همزمان در دو عرصه شاعری و نظریه‌پردازی فعالیت داشتند.

رویایی به عنوان شاخص‌ترین نظریه‌پرداز و شاعر شناخته‌شده «شعر حجم»، هم به تبیین و معرفی شاخصه‌های این نوع شعر پرداخت و هم تلاش کرد اشعاری منطبق بر آرا و نظریات خود بسراید.

ماحصل این فرآیند، ارائه تعریفی تازه از شعر و خلق اشعاری فرم‌گرا، ساختارشکنانه و مبتنی بر هنجارگریزی و تجربه‌های نامتعارف زبانی است.

این نوع شعر، دارای گونه‌ای از ابهام است و بنا به ادعای رویایی، بر مبنای سه اصل «فاصله»، «ایجاز» و «حرکت» نظام می‌یابد.

«شعر حجم» به جای عرضه معنایی معلوم یا ارائه تصویر و مضمونی خاص، به دنبال ایجاد حجم یا فاصله‌ای در ذهن مخاطب است.

 

در لحظه‌ٔ خاکستر

رفتارم از آتش بود وقتی که می‌دیدم ابری قفسم را می‌گریید

زندانم در صدای آتش می‌بارید وقتی که رفتارِ بلندِ آب

با حاشیه‌های سرنگون می‌آمد پُر می‌شدم از خیال‌های مصنوع

****

 

انگار که گردبادها و نور

بر روی جهانِ ناشکفتهٔ مرگ بی‌شکل شود

در سینهٔ آسمانی از باد و صداهای بلور در لحظهٔ خاکستر

ابری قفس جهانی‌ام را می‌گرید وقتی که رفتارِ بلندِ آب

شکل قفس است وقتی که مرگ، شکل آزادی است

در لحظه خاکستر

یادداشت از: سارا احرار

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید