نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
ای عشق بیا مرهم زخمِ جگرم باش/ تسکین دلِ غم زدہ و چشمِ تـرم باش
در حسرت پرواز، از این پنجره تا اوج/ ای شوق پریدن، همه ی بــال و پــرم باش
در خلوت بی تابِ غزل، نیمه شبی باز/ ای راز سرودن ، تب و تاب اثرم باش
در غربت شب های زمستانی و تاریک/ دلگرمیِ این خانه و شمع سحرم باش
آغوش تو امن است، در این وحشتِ توفان/ در ساحل احساس بیا منتظرم باش
پرداختم از خود به تو، ای راز رهایی!/ در خواب و خیالم، همه جا همسفرم باش
در معرکه ی عشق، تویی بود و نبودم/ آرامشِ بی طاقتی ام! دور و برم باش
من خاک قدم های توأم در همه ی عمر/ ای عشق! بیا ناز نکن، تـاج سـرم باش
ارسال نظر به عنوان مهمان