شعر تازه ای از "مجید زمانی اصل"

در پاسخ به شعر سهره ی چالنگی

 نه حتا در اندکی و بعد

 بعدی نماند

 که بُعدی باشد

 برای بدر

 در عجایب عجم در بدر

 درقفای رویای بلوط ها

 من سوختم بی خاکستر و

 بی رشته ی دودی

آه از مردن های عمودی

 

در چشم انداز ها

بدری نبود

که حتاش در بدر هم

تا نگاه اش یا آه اش

قصیده ام باشد

مفلوک از ملالی هام

و تعجبی نیست که ماه

نشسته کنار بازنشسته ها

سیگار می کشد

رو به سوختن بلوط ها که ماییم

عمر سهره

چه بود در آواز

جز سرفه های سرطانی

و بر خون پاشیده ی او

بر بلوط ها

تنها ستاره گان شاعر بودند.

سوم تیر ۱۴۰۱            

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید