نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
نذر آنانی که در اعماق جا ماندند
بر ارتفاع ترک بود و من نمی دیدم/به چشم پنجره لک بود و من نمی دیدم
به سینه گاه زمین طاق آسمان خم شد/عذاب ظهر درک بود و من نمی دیدم
به روی چین و چروک خطوط تنهایی/غبار فاصله حک بود و من نمی دیدم
هزار و یک شب بی خوابی ام کتابی شد/پیام قصه کلک بود و من نمی دیدم
ترانه های یقین را غزل غزل خواندم/یقین حاصله شک بود و من نمی دیدم/
دوباره ارث علی را معاویه برده است/حدیث باغ فدک بود و من نمی دیدم
به روی چهره ی زشت عروس زیبایی/لعاب رنگ و بزک بود و من نمی دیدم
گلی به فصل بهارم اگر نروییده ست/به خواب غنچه شتک بود و من نمی دیدم
نگاه باغ ز بی باغبانی ی و باران/در انتظار کمک بود و من نمی دیدم
گلو گرفت ز فریادهای بی پژواک/ که روی زخم نمک بود و من نمی دیدم
ارسال نظر به عنوان مهمان