به وقت کبوتر/ شعری از: فرهنگ دشتی

 به پیشگاه مبارک امیرالمومنین علی علیه السلام

 ساعت درست صفر به وقت کبوتر است

 امشب عجیب گوش زمین و زمان کر است

 امشب تمام عقربه ها زنگ می زنند

 وقتی که چشم پنجره ها، کوچه ها تر است

 شب آمده است و مرد، خدا هست و هیچ کس

 انگار ذهن ثانیه ها گیج و ابتر است

 باز انعکاس ناله ی مردی شنیدنی است

 این چاه های کوفه عجب گریه پرور است

 نخلی کنار مرد دو زانو نشسته است

 انگار روی شانه ی او زخم خنجر است

 از بار گریه ها کمر چاه هم شکست

 اینجا فضای فاجعه هر روز بدتر است

 در کوچه برق خنده ی شمشیر می وزد

 مردی در انتظار نماز کبوتر است

* فرهنگ دشتی

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید