سوگ سرود "حمزه رحیمی بابادی" برای "یارمحمد اسدپور"

 

گفتم به خویش

چندی به پای

چندی به سر

 

آخر مگر نه وقت پریدن

باید که ایستاده نوشت

 

باید برید

از قامت قصیده

گفتن-گریستن-گله نامه ی این یار آشنا

این یار موج و کنار

دریا مدار

 

دیری بلال خفته ی تاراز و زردکوه بود و بلوط

 

و تا مرز خاک و خاطره

درخود گداخت.

 

* حمزه رحیمی بابادی

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید