نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
سوختن چیست
دلهره چه می داند
لکنت الکن هجاها را
درد چه می داند
درد چیست
دریا چه می داند
شوری خود را
می شنوم
صدای شکستن برگ را
و پاسخ می دهم
بوسه ی نور را
بر تن
زنده ام
تن گرم درخت می گوید
فریاد می زند
غیابِ نور را
کفش های خاک خورده
تو اما
چگونه معنای این همه را نمی دانی
برای صدق گفتار
سیاوشی دیگر باید
بالش خیس
چشم قرمز
تنگی نفس
تنیدن درد در درد
سکته
زبانی دیگر می خواهد
غیربشری
بسیار غیربشری.
* منصور مرید
ارسال نظر به عنوان مهمان