امروز:
جمعه - 14 ارديبهشت - 1403
ساعت :

 می شود یک قطره

 حتا ناگهان دریا شود

 در دل یک ذره ای خورشیدها برپا شود

 فهم کوتاهم ولی از درک معنی عاجز است

 این تجسم در ریاضی می شود معنا شود

 واقعیت های خوابم را نمی گویم به چشم

 بیم آن دارم که خوابم مظهر رویا شود

 دل اگر نادیده های چشم را افشا کند

 در تماشا آتشی در آینه پیدا شود

 آینه رویای صیقل خورده ی سنگ غم ست

 تا مگر که بازتاب حسرت دنیا شود

 سنگ روی یخ شدم در معرض خورشید عشق

 بیش از این ها می شود که آدمی رسوا شود؟

 زلف لیلایی دگر سرحلقه ی زنجیر نیست

 می رسد روزی که حتی عشق هم حاشا شود

 صفحه

      صفحه 

       خاطراتم را به‌آتش می کشم

  تا که نامم‌از کتاب عاشقی منها شود 

* هرمز فرهادی بابادی

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید