نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
روزانه در خانه، کوچه و هزار جای دیگر کودکان بسیاری را در حال بازی، رفتن به مدرسه و... مشاهده و ساده از کنار آنها عبور میکنیم اما اگر بدانیم که این کودکان آیندهای هستند که باید در حال آنها پرورش و تغییر داد شاید به سادگی از کنار آنها عبور نکنیم.
این یادداشت شامل چهار گفتار است و در آن تلاش شده تا مخاطبان بر موضوع کودک تامل کنند و به خودشناسی در این زمینه بیندیشند.
گفتار اول ـ آینده در تسخیر کودکان
بر اساس آنچه حقوق بینالمل تعریف میکند، به هر انسان که سنی کمتر از 18 سال داشته باشد، کودک گفته میشود. این مهم به معنای آن است که افراد تا پیش از این سن و در دورهای که به عنوان کودک شناخته میشوند، باید از حمایتهای ویژهای برخوردار باشند و به نوعی در جوامع، میان آنها و بزرگسالان تفاوتی در نظر گرفته شود تا بتوانند رشد کنند، استعدادهای خود را به نمایش بگذارند و به سنی برسند که برای خود تصمیم بگیرند و مستقل شوند.
در جوامع امروزی که انسان، به سرعت در حال تغییر است و شاید بتوان گفت که هیچ زمانی را برای شناخت خود و ارزشهای انسانی به منظور بهبود شرایط اجتماعی و زیستن مصالمت آمیز انسان ها در کنار یکدیگر ندارد، کودکان تنها سرمایه هایی هستند که می توانند از دوره طلایی کودکی خود به عنوان یک فرصت استفاده کرده و در راهی گام بردارند که نتیجه آن شناخت از خود به عنوان یک انسان و توجه به ارزشهای انسانی است. گام برداشتن در مسیر شناخت انسانی در این دوره میتواند نجات بخش آینده جهانی باشد که کودکان امروز، در فردایی نزدیک آن را به دست خواهند گرفت.
اینکه در جوامع بشری شرایطی فراهم شود تا یک کودک فارغ از روزمرگیهای زندگی و به دور از هیاهوی مدرنیته بتواند در راه شناخت خود به عنوان یک انسان گام بردارد، مسالهای است که تحقق آن نیازمند پیش زمینههایی در حوزههای مختلف است. این پیش زمینهها در دوران کودکی میتوانند بستر را به شکلی فراهم کنند تا کودک به آنچه مطلوب آینده جهان و هستی انسان است دست پیدا کند، آیندهای که از آن کودکان است، اگر بزرگترهای دوران بگذارند.
اگر در هر دوره، کودکان بتوانند جاهطلبتر از کودکان نسلهای پیشین خود عمل کرده و آیندهای را رقم بزنند که دغدغههای آن با دغدغههای گذشته آن جامعه متفاوت باشد، قطعا روزی فرا خواهد رسید که کودکان با آسودگی خاطر در جوامع خود زندگی و کودکی میکنند و کمتر در گیر و دار مشکلات بزرگترها دچار آسیب میشوند. از این رو آیندهای که از آن سخن به میان میآوریم میتواند با گذشت زمان چهرهای متفاوت به خود بگیرد و کودکان هر عصر زمینه ساز آیندهای باشند که یک پله جلوتر از آینده نسلهای گذشته خواهد بود. این مساله به معنای آن است که باید شرایطی فراهم شود تا دغدغههای جوامع برای کودکان در هر دوره تغییر و به دغدغههای بزرگتری تبدیل شود، شرایطی که تاکنون رقم نخورده و نیازها و دغدغههای کودکان جهان در همان سطح ابتدایی باقی مانده است.
فراهم کردن بستر و زیرساختهای مناسب در جهت فرصت دادن به کودکان برای شناخت خود و ارزشهای انسانی در جوامع می تواند زمینه ساز تحقق آیندهای باشد که حال از آن حرف به میان میآوریم و در رویای رسیدن به آن هستیم. جهانی را که کودکان امروز در آینده، میسازند قطعا اگر با اندیشه و آموزههای کودکانه شکل بگیرد و به دور از دخالت بزرگترها باشد، جهانی خواهد بود که در آن رنگها با همه سخن میگویند، بزرگ و کوچک لبخند به لب دارند و شاد خواهند بود و از همه مهمتر صلح در آن موج خواهد زد. آینده را میتوان از حال تغییر داد، پس باید مجالی به کودکان داد تا در مسیر شناخت انسان گام بردارند و انسان به بار بیایند و بزرگ شوند.
گفتار دوم ـ دفن کودکی زیر آوار جنگ
اگر به «اعلامیه حقوق کودک» که در سال 1924 و پس از جنگ جهانی اول تنظیم شد، نگاه کنیم درمییابیم که بیشترین دغدغهها در آن زمان در زمینه تغذیه، بهداشت و مسکن برای کودکان جنگزده و آواره و حمایت آنان در برابر آسیبهای جسمی و روانی ناشی از جنگ بود. از آن زمان تا به حال حدود یک قرن میگذرد اما باید گفت که این دغدغهها برای کودکان در بسیاری از جوامع بشری هنوز پابرجا هستند زیرا سایه جنگ همچنان بر جهان سنگینی میکند و دست از سر زمین برنداشته است.
اینکه کودکان با گذشت این همه سال همچنان با دغدغههایی این چنینی در جوامع خود مواجه هستند، نتیجه جنگ بزرگترها در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... است. از زمانی که این جنگها میان جوامع بشری آغاز شده است، کودکان در سراسر جهان با مخاطرات فراوانی مواجه شدهاند و از این رو کودکی آنها نیز به خطر افتاده است زیرا در زمانی که شرایط ابتدایی مناسبی برای زیست وجود نداشته باشد و شخص از حتی حقوق اولیه خود نیز محروم باشد، قطعا زمینهای برای رشد و توسعه او فراهم نخواهد شد و حتی فرصتی برای آرامش ذهنی به منظور یافتن خود انسانی به دست نخواهد آورد و با دردهایی بزرگ می شود که در آینده خود جرقهای برای آغاز جنگ خواهند بود.
هر ساله در سراسر جهان کودکان بسیاری قربانی جنگ میشوند و در این راه جان خود را از دست می دهند. این کودکان در جنگهایی قربانی می شود که نه آن را آغاز کرده اند و نه حتی درکی از آن دارند. این مساله به عنوان یک دغدغه جهانی باید در دستور کار سازمانهای بینالمللی قرار بگیرد تا بتوانند مانع دفن کودکی کودکان زیر آوار جنگ شوند زیرا در این زمینه فقط کودکانی که کشته میشوند، قربانی جنگ نیستند بلکه کودکانی که در جنگ ها حضور دارند و حتی از آن جان سالم به درمیبرند نیز قربانی جنگ به شمار میآیند زیرا آنها کودکی خود را در درون جنگها از دست داده و بزرگ شدهاند.
گفتار سوم ـ کودک، صلح و دیگر هیچ
صلح یعنی فکر کردن به کودکان و این چیزی است که این روزها همه آن را از یاد بردهاند. امروز جنگ سر تا پای زندگی انسانها را فرا گرفته است و به گوشه کنار زندگی بزرگ و کوچک سرک میکشد. همه با هم میجنگند، از پدر با مادر تا کشور با کشور و این مساله زمینه ساز شکستی به نام دفن کودکی کودکان زیر آوار جنگ است. وقتی بزرگترها زندگی را از یاد بردهاند و با زمین و زمان میجنگند تا زنده بمانند، کودکان ناخواسته در خط مقدم شکست در این جبههها قرار میگیرند و قائله را میبازند. جنگ بزرگترها هیچگاه پیروز ندارد و اگر قرار باشد تا در این جنگها کسی شکست بخورد، آن افراد شکست خورده قطعا کودکان هستند.
وقتی جنگی آغاز میشود، کودکان بدون آنکه بخواهند جزیی از آن جنگ میشوند، آسیب میبینند، درد میکشند و شسکت میخورند. کشتار کودکان به ثورت خواسته یا ناخواسته در جنگها زمینه ساز کشیدن ترمز توسعه و رسیدن به آیندهای است که کودکان آن را رقم خواهند زد. این موضوع به عنوان یک تهدید و شکست برای جامعه جهانی آینده به حساب خواهد آمد اگر که تابلوی ایست را به جنگها در سراسر دنیا نشان ندهد.
جهانی که پیوسته به دنبال صلح و آزادی است، امروز درگیر جنگهایی شده که حتی بزرگترها نیز از آن میترسند. این جنگها کودکان را پاک فراموش میکنند و آیندهای را که باید به دست آنها ساخته شود زیر پا میگذارند. در این زمینه باید گفت که تنها کلید رسیدن به صلح جهانی بسترسازی برای توجه ویژه به کودکان و پایان دادن به جنگهایی است که کودکان بازنده اصلی آنها هستند.
کودکان باید بازی کنند، سرگرم شوند، یاد بگیرند و توسعه دهند و از جنگها در امان باشند. نهادهای اجتماعی بینالمللی در این زمینه میتوانند نقش بسیار موثری را داشته باشند و از کودکان حمایت کنند تا اعتماد به نفس خود را به دست آورند و با روابط مثبت با همسالان و خانوادهها، جوامع گستردهتری را ایجاد کنند و زمینه ساز ساخت آینده بشریت باشند، آیندهای که اگر روزی توسط کودکان شکل بگیرد، قطعا بدون جنگ و سرشار از صلح خواهد بود تا هیچ کودکی زیر آوار جنگ دفن نشود.
کودکان تنها امید آینده این جهان خشن هستند. آنها میتوانند آینده خود را شکل دهند و به جوامع بشری کمک کنند. از این رو تحقق آرزوی صلح جهانی و رویای آنکه برای یک روز هم که شده قلب فلزی ماشینهای جنگی دنیا از کار بایستد، تنها با فراهم کردن زمینه برای رشد کودکان و دعوت آنها به تفکر برای شناخت خود و ارزشهای انسانی ممکن خواهد بود.
گفتار چهارم ـ کبوتری با بالهای زیتونی
کودکان امروز میتوانند تحقق بخش رویای جهانی سرشار از صلح باشند و در این راه گام بردارند. کودکان برای ساخت چنین آیندهای که آرزوی جهان سراسر درگیر با جنگ است، نیازمند بسترهایی هستند تا بتوانند در دوران طلایی کودکی، خود را به عنوان یک انسان بشناسند و ارزشهای انسانی را بر هر مسالهای برتر بدانند. کودکان در قالب یک انسان میتوانند با شناخت خود، جامعه جهانی تا دندان مسلح را به صلح دعوت کنند و به روی جهان لبخند بزنند. در این راه پایان جنگهایی که بزرگترها با یکدیگر دارند، میتواند آغازگر زندگی کودکانی باشد که صلح را به جهان هدیه میدهند.
شایان حاجینجف- ایسنا
ارسال نظر به عنوان مهمان