سوگ‌نوشتِ سیدعلی صالحی در رثای علی لندی

سیاوُشان عصرِ ما زنده‌اند

علی عزیزم...! علی لندی...!

خاک مزارت را می بوسم و قلب مهربانت... 

که همه ما را آتش زد.

تو آتش این دنیا را پذیرفتی تا به سرسبزی جاودانگی برسی باباجان...و رسیدی دلاور.

من هنوز عزادار حمید فرزند جوان برادرم فرهاد بودم که بازخبر آمد سیاوش دیگری از ایل بزرگ من از خرمن آتش گذشت.

 

علی عزیزم !

حمید هم مثل تو در آتش دست افشانی کرد و رفت..

دنیا باید بداند خرد و عشق و از جان گذشتگی نزد ماست.

 

انگار تقدیر نمی گذارد رخت سیاه از تن بدر آوریم.

سیاوشان عصر ما زنده اند. شعله هایی که تو در مجلسش رقصیدی بیرق آزادگی ایل ماست. دست پدر و مادری که تو را شفقت آموختند...

می بوسم نهالی که شعله ها را به جان خرید تا دو شجر کهن را نجات دهد...

 

قسم به خاک ایذه...که به زودی آسمان از شوق ملاقات تو سر تا پا غرق باران خواهد شد.

نو رزم  همتبار من !

قلب من علی...علی...علی

سردار سووشون !

* سیدعلی صالحی

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید