دو شعر از: احمد دریس- آبادان / به "حسین ذوالقدر" شاعر فقید اهوازی

دو شعر از: احمد دریس-  آبادان

به "حسین ذوالقدر" شاعر فقید اهوازی

شعر یک/

همه چیز به او می آمد

ریش - سبیل

و این اواخر عینک هم

 

الا این مرگ لعنتی

که دراز به دراز او

توی ملافه ای سفید

پیچیده بود

آه

به کدام فصل این جهان

این پیله را وا خواهی کرد

که مرا وسوسه کنی

این پروانه ها را

توی کوچه پس کوچه های کودکی بدوم

به کدام فصل این جهان؟

***

شعر دو/

 

اینجا بیش تر به تو فکر می کنم

تا آزادی

به بچه ها فکر می کنم

تا شعر

به مادرم فکر می کنم‌

تا وطن

آزادی خوب است

اما نه از تو

شعر زیباست

اما نه مثل بچه ها

و وطن بزرگ است

اما نه به اندازه ی مادرم.

***

احمد دریس-  آبادان

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید