به گزارش حبیب خبر، محسن حکیممعانی، در توضیح انتشار کتاب جدیدش اظهار کرد: من سالها پیش نوشتن را با شعر شروع کردم. اما رفته رفته داستان و داستاننویسی برایم پررنگتر و جدیتر شد. در طول این سالها البته با شعر هم کلنجار رفتهام. هم چیزهایی گفتهام هم جریان شعر امروز را دنبال کردهام.
وی ادامه داد: مجموعه «میم عاشقی» مجموعه منتخبی است از شعرهای سپیدم که در این سالها سروده شده است. شعرها ترتیب زمانی ندارند، بعضیشان متعلق به بیست سال پیشاند و بعضی خیلی جدیدترند.
این نویسنده و شاعر با اشاره به تفاوت دنیای نویسندگی و شاعر گفت: دنیای داستان و شعر دو دنیای کاملا متفاوت است. اما من در هر دو همیشه به دنبال زبان یا بیان یا نگاه یا تصویر یا روایت متفاوتی بودهام.
وی افزود: به نظرم زبان و پیشینه ادبیات ایران امکانات بسیاری را در اختیار شاعر قرار میدهد، امکاناتی که بسیاری از آنها هنوز مورد توجه قرار نگرفته است. ادعا ندارم که در این مجموعه کار کاملا متفاوتی ارائه شده است ولی دست کم میتوانم بگویم سعیام این بوده است.
از شعرهای محسن حکیممعانی، نویسنده، شاعر و برنامهساز رادیو، در مجموعه تازه منتشر شده است:
چنین ساکن روان که منم
چون باد بر شنزار
چون آب در حلقه چاهی در بیابان
چون آتش در خرمن ملتی مغلوب
تو بگو دانه
تا سر به درآورم
تا آفتابگردان باشم
دهانت را
از کدام سمت میوزانیام
که در شاخهها نپیچم
عطش را به گلویت راه میبرم
اما تو چه میدانی از آتشی در جان
وقتی سرستونهای تخت جمشید را میعقابانیدی با دم شیر
هنگام که خورشید پشت کعبه زرتشت
با دم اژدها همبستر میشد
و آتش سرد میشد
آنسان که بر خلیل!
تمام درختها را به تو میبخشم
و تو حتی لبخندی نمیلبی.
پس اگر آب را بوزانم
و باد را فرمان دهم که جاری شود
و خاک سربکشد از زیر آتش
چگونه امید را مأمنی شوم در این تیره سهم جای؟
بگذار صریح بگویم
از استعاره مستعمره که بگذرم
تو از تخم لبخندی
بی آن که با خاک همبستر شده باشی
و باد آبی فشانیده باشد مر آتشی را
پس چگونه است که دل خون است
و گرد بابزن مرغ مسمن؟
هیچ عاشقی را دیدهای که بگوید:
به من اعتماد نکن؟
من میخواهم آفتابگردان شوم،
از کرکهای بناگوشت بپرس.
مجموعه شعر «میمِ عاشقی»، اثر محسن حکیم معانی شامل پنجاه قطعه شعر در ۱۲۰ صفحه بهبهای ۲۰۰۰۰ تومان از سوی نشر آرادمان منتشر شده است.
ارسال نظر به عنوان مهمان