گفت و گوی "نبض شهر" با مدیر وب سایت "حبیب خبر" به بهانه روز خبرنگار؛

درختان دیگر ایستاده نمی میرند!

حبیب اله بهرامی بیرگانی

 "در دنیای کنونی که همگان سرگرم کار خویش اند و چندان به عملکرد حاکمان و نقد و بررسی آن ها توجه ندارند، این خبرنگاران رسانه ها هستند که با تیزهوشی و دقت، نقش واسطه میان مردم و مسوولان را دارند.

 آن ها، از یک طرف درد دل مردم را می شنوند و به مقامات بالا انتقال می دهند و از سوی دیگر، پاسخ های مسوولان را به آگاهی مردم می رسانند.

 نقد عملکرد خوب یا بد دولت ها در رسانه ها، از دیگر وظایف خبرنگاران است که به بالندگی نظام و نیز پاسخگو بودن کارگزاران یاری می رساند.

 روز خبرنگار امسال فرصتی شد تا با یکی از مدیران مسوول- که شاعر، نویسنده و روزنامه نگار پیشکسوت در شهر اهواز است- گفت و گویی داشته باشیم.

 بیشتر مطبوعاتی ها او را به نام "بچه نفتون" می شناسند. او کارشناس روزنامه نگاری و روابط عمومی است و برخی اشعارش هم به گویش بختیاری است و تسلط خوبی هم به این گویش دارد.

این شخصیت فرهنگی فرهیخته معتقد است: با توجه به نفوذ و گسترش فضای مجازی که در حقیقت سوار بر فضای طبیعی شده است؛ رسانه های کاغذی کم کم تعطیل می شوند و درخت ها دیگر ایستاده نمی میرند! وب سایت ها و پایگاه های خبری هم که امروزه به اندازه یک کانال در پیام رسانه ها بُرد ندارند در کنار روزنامه ها و هفته نامه لالا خواهند کرد و تنها صدا و سیما می ماند و چند خبرگزاری که از بودجه بیت المال تغذیه می کنند ..."

 گفت و گوی زیر دستاورد تلاش خبرنگار نبض شهر با "حبیب اله بهرامی بیرگانی "مدیر مسوول پایگاه خبری حبیب خبر است که می خوانید.

*چرا پیشه خبرنگاری را انتخاب کردید و از چه سالی وارد این عرصه شدید؟ 

در حقیقت از دوران دبستان و دبیرستان نمره های درسی ام خوب بود و هم کشته مرده فوتبال، فیلم و سینما، کتاب های رمان و داستان و مجله های رنگارنگ به ویژه در گرایش طنز و فکاهی بودم و در این باره بیشتر از کتاب های درسی، کتاب های غیر درسی و مجله ها را می خواندم و سینما نفتون می رفتم! همین شیوه را تا پایان دوران دبیرستان ادامه دادم و گاه گاهی هم مطالبی می نوشتم... بهمن ۱۳۵۶ که از خدمت سربازی بازگشتم، بیشتر وقتم را پای کتاب و نشریات کاغذی درنگ کردم و باز هم دست از نوشتن و ساختن و گفتن لطیفه های شیرین برنداشتم.

با آغاز جنگ تحمیلی از بهمن ماه ۱۳۵۹ به مدت شش ماه به جبهه رفتم (منطقه دشت عباس) و پس از بازگشت از جنگ، مطالبم را که بیشتر خاطره و داستان و طنز و شعر خبر و گزارش و گفت و گو و عکس بود، روانه روزنامه ها و هفته نامه ها کردم که ۹۹ درصد شان چاپ شد و بریده خیلی از آثار را در یک دفتر بزرگ چسبانده ام.

روح درگذشتگان(خدایاری، گنجاپور، کوه‌گیوی) در این نگاره شاد و یادشان همیشه در دل ها سبز باد

* همکاری شما با روزنامه اطلاعات سراسری از چه سالی کلید خورد؟

همکاری با روزنامه اطلاعات سراسری و خوزستان را از سال ۱۳۶۳ آغاز کردم ولی از تیرماه ۱۳۶۴به پیشنهاد "زنده یاد حسنعلی نوری" سرپرست پیشین دفتر نمایندگی روزنامه اطلاعات در خوزستان خبرنگار شدم. آن هم خبرنگار روزنامه اطلاعات و اطلاعات جبهه؛ البته در کنار استاد "صادق کرمیار" که از تهران آمد و پس از چند سال کار روزنامه نگاری در جبهه، رمان نویس شد و کارگردان سینما.

 حبیب اله بهرامی بیرگانی در کنار استاد صادق کرمیار روزنامه نگار, نویسنده و کارگردان محبوب سینما/ دهه ۶۰ اهواز

اگرچه در بهمن ۱۳۶۷ از روزنامه اطلاعات خوزستان رفتم و آقای "فارسی زاده" جایگزین بنده شد و کارش را آغاز کرد و تاکنون هم در حال کار و فعالیت است؛ ولی تا سال ۱۳۶۹ بعدازظهرها دفتر روزنامه می رفتم و خبرها را ویرایش می کردم و  با شاعران و نویسندگان وارد گفت و گو می شدم.

علی نواصر مدافع پیشین جنوب اهواز در حال پاسخ به پرسش های تلفنی علاقه مندان به فوتبال/روزنامه اطلاعات دهه ۶۰

 * وضعیت رسانه های خوزستان نسبت به دیگر استان ها را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ 

راستش را بخواهید در پی کار ارزیابی نبوده و نیستم. وقت انجام دادن چنین کارهایی ندارم! کارگزاران مربوط بهتر از ما می توانند در این باره نظر بدهند ولی تا آنجا که کم و بیش آگاهی دارم وضعیت بیشتر رسانه های خوزستان از نظر مالی خوب نیست. دستگاه های دولتی و خصوصی هم نرخ آگهی های شان پایین است و هم بیشتر وقت ها یا هزینه آگهی ها را نمی دهند یا وقتی می پردازند که ارزش ریالی آن یک پول سیاه هم نمی ارزد!

وقتی وضعیت مالی صاحبان رسانه خراب باشد وضعیت روحی و معنوی شان هم رنگ پاییزی به خود می گیرد و درنتیجه در انجام وظایف شان هم تاثیر خوبی نمی گذارد! البته در برخی استان ها هم تقریبا همین آش و کاسه است ولی در برخی کلان شهرها و مراکز استان ها وضعیت رسانه ها بهتر از استان ما است.

شهرزاد امیری، روزنامه نگار و مدیرمسوول پایگاه خبری نبض شهر

*راه نجات و پیشرفت رسانه های خوزستان چیست؟ 

من که عقیده دارم با توجه به نفوذ و گسترش فضای مجازی که در حقیقت سوار بر فضای طبیعی شده است؛ رسانه های کاغذی کم کم تعطیل می شوند و درخت ها دیگر ایستاده نمی میرند! وب سایت ها و پایگاه های خبری هم که امروزه به اندازه یک کانال در پیام رسانه ها بُرد ندارند در کنار روزنامه ها و هفته نامه لالا خواهند کرد و تنها صدا و سیما می ماند و چند خبرگزاری که از بودجه بیت المال تغذیه می کنند!

 پس با جرات می توان گفت: هیچ راه نجات و پیشرفتی نه تنها برای رسانه های خوزستان، که برای همه رسانه های کاغذی و وب سایت ها نخواهد بود؛ چرا که دستگاه های دولتی و خصوصی با بهره گیری از پیام رسان ها، خبرها و تبلیغات خود را انجام می دهند و در آینده نزدیک دیگر آب هم دست خبرنگار و رسانه نگار نمی دهند!

*آیا اداره کل فرهنگ استان می تواند برای رفع این مشکل ها تاثیر گذار باشد؟ 

نه تنها اداره کل فرهنگ که بسیاری از دستگاه های دولتی استان ها به زور می توانند حقوق کارکنانش را پرداخت کنند! برای نمونه: وقتی بودجه وزارت فرهنگ از بودجه های برخی موسسه های باصطلاح فرهنگی در کشور و حتا از بودجه های فرهنگی و ورزشی شرکت ها و شهرداری ها کمتر است، چه انتظاری از اداره های این وزارت در استان ها و شهرستان ها می توانیم داشته باشیم که بخواهند به رفع مشکل های رسانه ها هم بپردازند؟!

به گفته یک شاعر- که خود نگارنده باشد-:"در دنیای بی اعتنایی/ هیچ نگاهی/ مایل نمی شود/ اگرچه دست نیاز/ افقی باشد."

گفت و گو از: شهرزاد امیری/هجدهم مرداد ۱۴۰۳

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید