امروز:
جمعه - 31 فروردين - 1403
ساعت :

محمدابراهیم ذاکر: در کتاب‌ها غرق شوید، دندان درد هم که داشته باشید فراموش می‌کنید
 
ایبنا- مهتاب دمیرچی: تصور کنید دندانتان درد می‌کند. شاید مدت‌ها دچار پوسیدگی دندان بودید و به آن بی‌توجهی کردید آنقدر که دیگر تحمل این درد برایتان غیرقابل تحمل شده است. قطعا به مطب دندانپزشکی مراجعه می‌کنید، با ورود به داخل مطب به جای آنکه توجهتان به یونیت و سیستم پیچیده آن با آن صداهای هولناک جلب شود و وحشت بیشتری از درد را در دلتان بیاندازد، ابتدا نگاهتان به کتاب‌هایی می‌افتد که حتی در بسیاری از کتاب‌فروشی‌های شهر نایاب است. «الحاوی»، «الذریعه»، «قولنج» شما در میان کتاب‌ها درمان می‌شوید. هر چقدر هم که کتاب‌دوست نباشید محیط آرام ناشی از وجود قفسه‌های بزرگ این مطب آرامش زیادی را به شما القا می‌کند. در حقیقت در دل کتابخانه‌ای یک دندانپزشک به درمان بیمارانش می‌پردازد.
  
سیدابراهیم ذاکر؛ دندانپزشک، مصحح و مترجم کتاب‌ها و نسخه‌های تاریخ علم پزشکی که سابقه تصحیح و ترجمه کتاب «الذریعه» و «الحاوی» در کارنامه خود داشته است، در مطبش بهشتی کوچک برای بیماران خود ساخته این بهشت برای بیمارانی که به کتاب علاقه‌مند بوده‌اند دوست داشتنی‌تر خواهد بود. خبرگزاری کتاب ایران به مناسبت روز دندانپزشکی با این دندان‌پزشک پرسابقه در امر تصحیح و ترجمه کتاب‌های تاریخی به گپ و گفت پرداخته است.
 
کمی درباره ابتدای فعالیت‌های نویسندگی و پژوهش‌های خود بگویید؟
در نخستین گام‌هایی که برای کتابت و نوشتن کتاب برداشتم، نمی‌توانم تاثیر پدربزرگ خود، مرحوم شیخ حاج آقا بزرگ تهرانی را نادیده بگیرم. خوب به یاد دارم در 6 یا 7 سالگی در یکی از سفرهای خانوادگی به کربلا پدربزرگم از من خواست تا یک سفرنامه بنویسم. در حقیقت آن زمان من پیش از مدرسه در مراکزی با عنوان «ملا» به یادگیری برخی سوره‌های قرآن از جمله سوره تبارک و جزء سی قرآن پرداخته بودم و طبیعتا می‌توانستم بنویسم؛ به همین دلیل پدربزرگم می‌خواست شیوه‌ای جدید از یادگیری و نوشتن را به من آموزش دهد و از من خواست تا در این سفر هر آنچه که می‌بینم را به کاغذ بیاورم. آن زمان از وی خواستم چگونه باید یک سفرنامه نوشت؟ وی به من گفت: «از زمانی که سوار اتوبوس شدی در طول مسیر نام‌هایی شاخص است که آن‌ها را در کاغذت بیاور و بعد که به شهر کربلا رسیدی، اعمال زیارتی خود را بنویس». لازم می‌دانم بگویم شیخ حاج آقا بزرگ تهرانی در آن زمان یک شخصیت علمی و جهانی بود کتاب‌های وی در کشورهای عربی ممنوع بود چراکه آثار وی مظهر دفاع از فرهنگ و دفاع از ایران زمین و تشیع بوده است.
نوشتن آن سفرنامه نخستین تمرین من برای نویسندگی بود و من ناخواسته وارد این وادی شدم. دومین فعالیت من و یکی دیگر از کارهایی که در نجف انجام دادم فعایت درباره جغرافیای رزم آرا بود. آن زمان شهرها و روستای ترک زبان ایران به همراهی محقق آن اثر را تدوین و تنظیم کردم درحالی که هنوز دانش‌آموز بودم. تا اینکه به ایران آمدم و وارد دانشکده دندانپزشکی شدم. در این زمان علی‌نقی منزوی و احمد منزوی که برادران مادرم بودند، با توجه به اینکه می‌دانستند تسلط کافی به زبان عربی دارم امری را به من محول کردند که باعث شد تلاش‌ها و سختی‌های زیادی را در این راه متحمل شوم. آن‌ها از من به عنوان ویراستار بهره گرفتند و جلد 15 یا 16 کتاب «الذریعه» را به من محول کردند. آن زمان در کنار درس خواندن تصحیح و رونویسی این کتاب را آغاز کردم.
 

 
از چه زمانی به زبان عربی تسلط پیدا کردید؟
من در عراق به دنیا آمدم و بالیدم و تا 18 سالگی آنجا زندگی کردم. بعد از 18 سالگی برای ادامه تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی تهران به ایران آمدم و ماندگار شدم. در کودکی تا کلاس ششم ابتدایی در مدارس ایرانی به صورت مستقیم به یادگیری زبان عربی پرداختم و در کلاس نهم و دوازدهم به صورت متفرقه و بر اساس علاقه خود این زبان را یادگرفتم. در کنار این یادگیری‌ها بعد از کلاس ششم ابتدایی پدر من که خود در حوزه علمیه نجف روحانی بود تلاش کرد تا در زمینه روحانیت در این حوزه علمیه تحصیل کنم، اما من بر خلاف میل پدر تحصیل در حوزه علمیه را نپذیرفتم و ترجیع دادم به ادامه تحصیل در مدرسه بپردازم.  از طرفی آن زمان امکاناتی به مدارس ایرانی برای همه دانش‌آموزان داده می‌شد که ایرانیان مقیم در عراق جذب تحصیل در مدارس ایرانی شوند. با این همه برای اینکه رضایت پدر را جلب کنم تابستان‌ها در حوزه علمیه نجف به مطالعه بخش‌های مقدماتی و دروس مقدملاتی می‌پرداختم و این زمینه‌ای شد تا به زبان عربی آشنایی کتابتی بیشتری پیدا کنم. اما دیپلم خود را در مدارس ایرانی گذراندم و بعد برای دانشگاه راهی ایران شدم.
 
با وجود اینکه اصالت تهرانی دارید علت مهاجرت شما به عراق چه بوده است؟
همانگونه که پیش‌تر گفتم پدر من یک روحانی بود. آن زمان حوزه علمیه نجف مرکز فقاهت بوده است؛ افرادی که می‌خواستند از فضای دنیای معنوی خوبی برخوردار شوند به نجف می‌آمدند پدر من برای ادامه روحانیت و تحصیل به نجف می‌آید و ما تا 18 سالگی من در نجف زندگی می‌کردیم. پدر من اصالت تهرانی دارد و هم از سوی خانواده پدری و مادری در تهران سکنا داشتیم. پدر بزرگ مادری من مرحوم شیخ حاج آقا بزرگ تهرانی در سال 1313 قمری برای اولین بار به نجف سفر می‌کند و یک سال بعد به صورت ماندگار آن‌جا می‌ماند و ساکن عراق می‌شود. در حقیقت نه خانواده مادری و نه خانواده پدری من با عرب‌ها ارتباطی نداشتند اما پدر من با توجه به اینکه در حوزه علمی نجف تحصیل و فعالیت می‌کرد از طرفی پدربزرگم (پدر مادری) که در زمان قاجار به عراق کوچ کرده بود باعث شد که تا سال‌ها در عراق زندگی کنیم.
 
کمی درباره دوران تحصیلتان در رشته دندانپزشکی بگویید.
تحصیل من از سال 1355 شروع شد و با بسته شدن دانشگاه در سال 1359 تمام شد. اما یک سال بعد راه برای دانشکده‌ها و رشته‌های پزشکی باز شد اما متاسفانه من نتوانستم ادامه دهم. چراکه یک سال بعد از آن در سال 60 به علت اینکه با علی نقی منزوی و احمد منزوی همکاری داشتم به همراه آن‌ها دستگیر و به زندان رفتم. علت دستگیری علی‌نقی منزوی کتاب بیست و سه سال بود و چون من هم در کنار آن‌ها به تصحیح و ویراستاری کتاب «الذریعه» می‌پرداختم من را هم دستگیر کردند. بعد از سه الی چهار ماه از زندان آزاد شدم. اما علی‌نقی منزوی تا چهار سال در زندان ماند. بعد از بازگشت از زندان به علت مشکلاتی که در دانشگاه برای من به وجود آمده بود اخراج شده بودم و تا چند سال موفق به ادامه تحصیل نشدم به همین دلیل در منزل علی‌نقی منزوی دوباره مشغول به تصحیح «الذریعه» شدم.  دوندگی‌های بسیاری تا مهرماه سال 1366 انجام دادم تا دوباره به دانشگاه بازگردم. در حقیقت من برای خواندن 6 سال دندانپزشکی از سال 1355 تا 1369 به طول انجامید. به اعتقاد من اخراج از دانشگاه و جلوگیری از ادامه تحصیل من برای افرادی مسبب آن شده بودند ننگ بود؛ چراکه سال ها وقت و تلاش خود را بر روی یکی از ارزنده ترین آثار و منایع شیعه گذاشته بودم. در واقع پاداش خوبی از سوی آنان و حکومت جمهوری اسلامی برای من نبود. اما شاید باید پذیرفت که ان زمان در دهه شصت خب انقلابی‌گری و اوج فعالیت‌های تندگرایانه و بی‌توجهی به پژوهش و تحقیقات ارزنده بود.
در تمام این دوران و در طول سال‌هایی که اجازه ادامه تحصیل نداشتم، ناگریز بودم که امورات زندگی خود را اداره کنم. روزهایی به بنایی و کارگری گذشت و بعد به تدریس و فروشندگی در محله پامنار تهران پرداختم. در پامنار روزها به فروشندگی آلومینیوم در کنار خانواده پدری می‌پرداختم. بعدازظهر‌ها هم در خانه مشغول ادامه تصحیح و ویراستاری کتاب «الذریعه» می‌شدم تا اینکه دوباره به دانشگاه بازگشتم و موفق به ادامه تحصیل شدم.  در این زمان فعالیت‌های تصحیح را تا حد زیادی کنار گذاشتم. در حقیقت از سال 1366 تا 1368 که فارغ‌التحصیل شدم تمام و کمال به تحصیل در رشته دندانپزشکی و بعد طبابت پرداختم.
 
تاریخ‌نگاری و بررسی نسخه‌های تاریخی در علم پزشکی برای شما از چه زمانی شروع شد؟
بعد از اتمام تحصیل بلافاصله رفتم سربازی در آن زمان بیشتر طبابت می‌کردم و بیشتر فعالیت‌های پژوهشی‌ام منوط به خواندن کتاب‌های تاریخی بود. در سال 1371 در خوزستان مشغول به طبابت شدم تا اینکه در تیرماه 1374 به تهران بازگشتم. شروع دوباره فعالیت‌های تاریخ‌نگاری من  در سال 1378 با همکاری آقای شریعت تربقان، رییس وقت تاریخ علوم پزشکی بود. روزی وی از علی‌نقی منزوی می‌خواهد که پژوهشی‌هایی درباره تاریخ پزشکی انجام دهد، اما علینقی منزوی به علت ناتوانی جسمی پیشنهاد وی را نپذیرفت و این ماموریت را به من محول شد. در حقیقت آغاز فعالیت‌های تصحیح و ترجمه و برگرداندن متون تاریخی پزشکی از این سال با همکاری گروه تاریخ علوم پزشکی دانشگاه تهران شروع شد. آن زمان در اوج طبابت دندانپزشکی بودم؛ به همین دلیل در ابتدا نپذیرفتم. نزدیک به 5 الی 6 ماه کشمکش میان من و دکتر شریعت درباره تاریخ‌نگاری کتاب پزشکی صورت گرفت بود تا اینکه در نهایت پذیرفتم. در حقیقت اولین همکاری من با دانشگاه علوم پزشکی مرکز تحقیقات طب سنتی شد. آن زمان من علاقه‌ای به ترجمه یا تصحیح مقالات و کتاب‌های دانشمندان عرب نشان ندادم و تلاش کردم تمرکزم را بر روی آثار دانشمندان ایرانی مانند رازی بگذارم. بعد از آن کتاب «مرشد ابالفصول» را تصحیح کردم که در سال 1384 به اتمام رسید و بعد از آن کتاب «قولنج» و «منصوری فی الطب» را شروع به بررسی و تصحیح کردم که «قولنج» در سال 86 چاپ شد. ترجمه و تصحیح کتاب‌ها حوزه تارخ پزشکی باعث شد که به مطالبی که در حوزه دندانپزشکی بود توجه ویژه‌تری داشته باشم و تصمیم به گرداوری یک تاریخ مدون دندانپزشکی گرفتم. زمانی که کتاب «الحاوی» را تصحیح و ترجمه می‌کردم به ویژه در سال‌های 91 تا 95 که اوج فعالیت درباره این اثر در این دو سال بود و خود را مقید می‌دانستم که این کتاب تمام شود؛ به همین دلیل شب‌ها تا ساعت 3 ال 4 بیدار می‌ماندم تا کتاب را به اتمام برسانم. اصولا برای هر چیزی حدی قائل می‌شوم اینکه فعالیت‌های پژوهشی‌ام زمانی بیش از حدی که قائل شدم نباید طول بکشد چندان برایم مطلوب نیست و اعتقاد دارم هر پژوهشی باید در زمان خودش به اتمام برسد.
 
آیا طبابت و پژوهش‌گری در اسناد تاریخی و پزشکی خللی در طبابت و فعالیت‌های حرفه‌ای شما نداشته است؟
علاقه زیادی به طبابت و دندانپزشکی دارم اما از آغاز دهه هشتاد به بعد رویکرد بیشتری نسبت به آثار تاریخی و پزشکی گرفتم و از همان سال شروع به پژوهش در تاریخ پزشکی و دندانپزشکی کردم. در کل از این دهه بود که فعالیت‌های تحقیقاتی خود را در حوزه نسخه‌ها و اسناد تاریخ پزشکی آغاز کردم و فهمیدم که می‌توانم در تاریخ پزشکی گفتمانی را دنبال کنم و تاثیر زیادی در این زمینه بگذارم. اغلب کتاب‌های پزشکی در گذشته به زبان عربی بوده است چراکه بسیاری از نویسندگان و پزشکان ایرانی ما به زبان علمی آن روز کتاب‌های خود را می‌نوشتند، بنابراین به اعتقاد من این کتاب‌ها باید به زبان فارسی تصحیح و ترجمه می‌شد و من حیفم می آمد که این کتاب ها فقط به زبان عربی موجود باشند و به فارسی برگردانده نشوند. برای مثال کتاب «الحاوی» در سال 1500 میلادی به زبان لاتین ترجمه می‌شود و مورد توجه اروپاییان قرار می‌گیرد، بنابراین باید در سال 2015 و 2016 به زبان مادری نویسنده با وجود 500 سال تاخیر ترجمه شود. این آثار شاید از لحاظ کاربردی مورد استفاده پزشکان مدرن قرار نگیرد اما از نظر تاریخ پزشکی قطعا ارزشمند بوده و هست که به زبان لاتین در آن زمان ترجمه شده است. در کل دانشجویان پزشکی و دانشجویان تاریخ علم به این کتاب‌ها نیاز پیدا خواهند کرد. با این زمینه‌ها تصمیم گرفتم با همیاری دانشگاه پزشکی شهید بهشتی و دانشکده طب سنتی همکاری گسترده‌تری را آغاز کنم. ترجمه کتاب «الحاوی» تا حد بسیاری کامل است اما به علت مشکلات مادی هنوز آن‌گونه که باید در مراکز گوناگون و در کتاب‌فروشی‌ها عرضه نشده است. اگر بخواهید تاریخ پزشکی را بررسی کنید باید زبان عربی را یاد بگیرید.
 
آیا تا آن موقع اثری در حوزه دانش دندانپزشکی به صورت مدون بوده یا خیر؟
خیر تا آن موقع چنین اثری نبود. در این مسیر به جلد سوم کتاب «الحاوی» رهنمون شدم که درباره دانش دندانپزشکی و بافت‌های دهان است و به همین دلیل در ابتدا تصحیح و ترجمه «جلد سوم الحاوی» را آغاز کردم. اتمام تدوین این اثر با همکاری دانشگاه شهید بهشتی در سال 1389 به اتمام رسید.
 
به نظر شما ما در حوزه کتاب‌های تاریخ پزشکی و دندانپزشکی در چه رتبه‌ای قرار داریم؟ چراکه هنوز هم چالش‌هایی میان ما و کشورهای عربی مبنی بر دانشمند‌پروری در گذشته  در مملکت‌ها وجود دارد نظر شما در این‌باره چیست؟
تا قبل از انقلاب اسلامی افرادی که در تاریخ پزشکی کار کردند بسیار انگشت‌شمار بودند و اصولا محدود بودند. نظام گذشته (پهلوی دوم) به نوعی در این زمینه کم‌‌کاری کرده است و کمتر به دانشمندان ایرانی توجه داشتند، این‌ها سبب می‌شد که تاریخ‌نگاران چندان به فکر این نباشند که فعالیت‌های ایرانیان را جلوه‌گر کنند. در حقیقت تاریخ پشتوانه حکومت‌ها و ملت‌ها است؛ با این حال بخش خصوصی سرمایه‌گذاری متنابهی در این زمینه نمی‌کند، چراکه سود مادی برایش ندارد. توجه مردم به تاریخ مهم‌ترین فاکتور این بخش است. بسیاری از کتاب‌های ارزنده تاریخی در همه جا یافت نمی‌شود. بنابراین حکومت‌ها هستند که باید نگاه آزادانه‌تری به تاریخ داشته باشند. سرمایه‌گذاری باید از سوی حکومت انجام گیرد. به تازگی از دهه هشتاد به بعد کوشش‌های زیادی در این زمینه شده است.
 
به نظر شما چقدر توجه مردم به طب سنتی در روند افزایش مطالعه و انتشار کتاب‌های تاریخی در حوزه علوم پزشکی تاثیرگذار بوده است؟  در کل ارزیابی شما از وضعیت تالیف کتاب در حوزه تاریخ پزشکی چیست؟
نمی‌توان گفت که توجه مردم بی‌تاثیر بوده است. اما اینکه بخواهد اصلی‌ترین عامل هم باشد، پذیرفتنی نیست. علت اینکه مردم توجه زیادی به طب سنتی می‌کنند توجه اروپا به این طب و درمان سنتی است و با توجه به پیشینه ایران، موج بزرگی آغاز می‌شود که مردم بیش از پیش به طب سنتی روی می‌آورند. اصولا نگاهی که به طب سنتی دارند این است که به عنوان طب مکمل و به عنوان بخش روانی درمان از آن استفاده می‌کنند. مگر می‌شود کالسکه را جایگزین ماشین ژیان کرد چه برسد به بنز و پورشه. از لحاظ روانی طب‌سنتی حس اطمینان را به بیماران می‌دهد. آیا شما حاضر می‌شوید با کشتی بخار از قاره آسیا به بریتانیا بروید در حالی که می‌توانید با آخرین تکنولوژی روز قاره‌نوردی کنید؟ یا برای مثال حاضرید سوار هواپیمای ملخی شوید که برای صد سال پیش است؟
 
شرایط فعلی ما در حوزه تاریخ پزشکی چگونه است و چقدر هنوز جای کار و فعالیت داریم؟
خوشبختانه با پیدا شدن دانشکده‌های طب سنتی و دانشکده‌های تاریخ علم از طرفی دیگر زمینه زنده کردن تاریخ پزشکی را بیش از گذشته فراهم کرده است. ما رشته‌ای با عنوان تاریخ پزشکی داریم که در مقاطع کارشناسی و کارشناسی‌ارشد تحصیل می‌کنند. این باعث می‌شود که منابع خوانده شود و تحقیقات زیادی در این زمینه انجام شود. خوشبختانه ای مطالعات و تحقیقات تخصصی‌تر و جزئی‌نگر‌تر پیش‌ می‌روند. پایان‌نامه‌ها و مقالات نشان می‌دهد در کل فعالیت‌ها چشگیرتر شده است. به اعتقاد من مذهب و دیدگاه‌های مذهبی را نباید وارد مطالعات تاریخی به ویژه تاریخ پزشکی کرد چراکه باعث دگم‌تر شدن موضوع می‌شود؛ اما به هر حال فعالیت‌های تحقیقاتی انجام می‌شود و باعث می‌شود نسل‌های بعدی دنباله‌روی بهتری داشته باشند. خوشبختانه روند رشد تاریخ پزشکی دهه به دهه رخ داده است و خوشحال کننده است.
 
نظرتان درباره تاریخ دندانپزشکی چیست؟
همه هدف دندان‌پزشکان هم و غم‌شان وارد شدن به دهان بیماران و کسب درآمد نیست. دندان‌پزشکانی هستند که تلاش کردند تا در فعالیت‌هایی به جز طبابت از جمله در حوزه نویسندگی و دیگر هنرها مانند موسیقی و نقاشی سرآمد باشند. به مناسبت روز دندانپزشک در اینجا می‌خواهم از دندانپزشکانی نام ببرم که فعالیت‌های گسترده‌ای در فرهنگ و هنر داشتند و در این زمینه‌ها هم صاحب‌نظر هستند. متاسفانه بسیاری از مردم فکر می‌کنند دندانپزشکان فقط به فکر درآمدزایی هستند، درحالیکه دندانپزشکانی داریم که در برخی زمینه‌های هنری و ورزشی بسیار موفقتر هستند. از جمله حسن‌ همدانی که در رشته تیراندازی با کمان مهارت زیادی دارد، همچنین جهان‌شاه برومند که در هنر موسیقی ویولونیست بزرگی است. از دیگر دندانپزشکان موفق در عرصه های دیگر عباس دلورانی که کوهنورد باسابقه و پیشینه‌داری است که موفق به فتح اورست شده و محمد اسلامی که استاد پاتولوژی است که در زمینه فرهنگی فعالیت‌های فرهنگی زیادی دارد؛ همچنین محمود عنایت روزنامه‌نگار که چندین پیش از دنیا رفت. لازم به یادآوری است که انجمن دندان‌پزشکی کمیته‌ای با عنوان «کارگروه نیکوکاری» دارد که در ارتباط با حوادث طبیعی اعضای این کارگروه و دندانپزشکان به صورت داوطلبانه در مناطق حادثه دیده رفت و آمد می‌کنند و امداد و کمک‌رسانی رایگان به مردم ارائه می‌دهند.  بد نیست که بدانیم دندانپزشکانی نه با شمار کم در این زمینه فعالیت می‌کنند در زمینه‌های هنری فرهنگی توانستند سرآمد باشند.
 
همانطور که می‌دانید دهان و دندان موضوع مهمی است به ویژه برای کودکان آیا کتاب‌هایی وجود دارد که حاوی اطلاعات کامل و بیش دقیق علمی داشته باشند و عامه مردم بتوانند شناخت دقیقی از ان‌ها به دست بیاورند در کل ارزیابی شما از چنین کتاب هایی چیست؟
یکی از همکارانم چند سال پیش چنین کتابی را نوشته بود و کتابی در باب دانش ابتدایی بهداشت دهان و دندان را به صورت کاربردی و نه زرد را ترجمه کرد. اهمیت چنین کتاب‌هایی می‌تواند مورد توجه باشد و مردم نسبت به سلامتی خود خود‌اگاهانه‌تر برخورد کنند. این باعث می‌شود همکاری بیماران برای درمان با پزشکان بیشتر شود. البته لازم است بگویم در این حوزه چندان کتابی اینچنینی ندیدم بیشتر در قالب بروشورها است و کتاب‌های زیادی وجود ندارد. مسئله این است که هستند افرادی که وقت بگذارند و چنین کاری را انجام دهند اما آیا هستند افرادی که این کتاب‌ها را چاپ کنند؟ متاسفانه مشکلات نشر است که نمی‌گذارد کتاب‌هایی که به درد مردم بخورد نوشته و منتشر شود.
 

ارسال نظر به عنوان مهمان

پیوست ها

0

نظرات

  • اولین نظر را شما بدهید