کیوان بابادی درباره زمان استفاده از مربیان بومی در تیمهای لیگ برتری فوتبال خوزستان، اظهارکرد: اگر نگاه ما به لیگ برتر یک نگاه حرفهای است و مدعی هستیم باید به مربیان بومی نیز بها بدهیم، به این منزله نیست که ریسک کنیم و فاکتور تجربه از بین برود. به هر حال یکی از آیتمهای مهم و اساسی برای سطح اول فوتبال کشور که به عمر مدیران نیز گره خورده نتایج تیمها است که به انتخاب مربیان نیز بر میگردد و بعضا شاهدیم که مدیران قربانی نتایج نیمکتهایشان میشوند.
توجه به فاکتور تجربه در انتخاب مربی بومی
وی ادامه داد: به هر حال اینکه میگوییم باید از مربی بومی در تیمهای لیگ برتری استان استفاده شود، به این منظور نیست که بیمحابا فاکتور تجربه را در لیگ برتر که میلیاردها تومان برای یک تیم هزینه میشود، نادیده بگیریم و سرنوشت یک تیم لیگ برتری را فقط صرفا به خاطر بومیگرایی، به مخاطره بیندازیم و این نیز به منزله نادیده گرفتن هوادار و آینده یک باشگاه است. خود من با این روش یعنی نادیده گرفتن تجربه، صرف اینکه مربی تنها بومی باشد، موافق نیستم.
لزوم استفاده از مربیان بومی در لیگهای یک و دو
مدیرعامل سابق باشگاه نفتمسجدسلیمان ادامه داد: میتوان از مربیان بومی که امتحان خود را در جاهای دیگر پس دادهاند، یعنی در کلاسهای متفاوت مربیگری در سطوح مختلف شرکت کردهاند و کاربلد شدهاند، ابتدا در لیگهای دو و یک با ایجاد شرایط کار به عنوان سرمربی، استفاده کرد تا با کسب تجربه لازم، شرایط برای مربیگریشان در تیمهای لیگ برتری استان فراهم شود. مربیای مثل پورموسوی سرمربی سابق فولاد و استقلال خوزستان و سرمربی فعلی پارس جنوبی. او سالها در بخش پایه فعالیت داشت و بعدها نیز این شانس را به دست آورد که با تجربهای که کسب کرده است، فرصت مربیگری در لیگ برتر را هم پیدا کند. عبدالله ویسی نیز به همین صورت شرایط حضو در استقلال خوزستان را به دست آورد. ویسی در تیمهای مختلف به عنوان دستیار فعالیت داشت تا اینکه در نهایت توانست استقلال خوزستان را به لیگ برتر بیاورد و همین تیم را هم قهرمان لیگ برتر کند.
سراج، خودش باعث ایجاد چالش شد
وی درباره موفق نبودن بهنام سراج در صنعت نفت آبادان نیز گفت: نفت آبادانی که با اسکوچیچ در نیمفصل اول نتایج خوبی کسب کرده بود، نتوانست با سراج در نیمفصل دوم این نتایج را تکرار کند و در واقع به سوی چالش رفته است. خود من حامی استفاده از مربیان بومی هستم ولی باید بگویم اگر سراج با عملکردی که اکنون از او میبینیم، از نیمفصل اول هم سرمربی نفت آبادان بود، این تیم الان گزینه سقوط بود. به نظرم بهنام سراج در بخشی از کارهای خود بیتجربه رفتار کرد؛ او طی مصاحبههای مختلف عنوان میکرد که بازیکنان تیمش کمکاری میکنند و از این نظر میگویم که او بیتجربه رفتار کرد زیرا اگر متوجه کمکاری بازیکنی شده بود باید بدون اینکه موضوع رسانهای و ذهن تمام بازیکنان درگیر شود و تیم را دچار حاشیه کند، بازیکن موردنظر را به باشگاه معرفی میکرد. در واقع چالشی که از آن یاد کردم، توسط خود سراج برای خود او ایجاد شد.
بومی بودن، دلیلی بر سرمربی موفق بودن نمیشود
بابادی با بیان اینکه صرفا بومی بودن، دلیلی بر سرمربی موفق بودن نمیشود نیز عنوان کرد: مربیان بومی خوزستان اگر میخواهند مثل ویسی و پورموسوی خود را در سطح اول فوتبال کشور حفظ کنند، باید ضمن کسب تجربه لازم، یکسری فاکتورها را نیز برای خود نگه دارند. من معتقدم امیر خلیفهاصل، سرمربی فعلی استقلال خوزستان باید حفظ و نگهداری شود زیرا پس از اینکه به عنوان دستیار در تیم استقلال خوزستان فعالیت داشت و تجربه لازم را نیز اندوخت، وقتی به عنوان سرمربی به او اعتماد شد، توانست استقلال خوزستان را که در قعر جدول قرار داشت و حتی از گزینههای سقوط بود، با انجام یک کار فنی و روحی روانی از شرایط بد خارج کند. البته در مقطعی نیز خود ما که در تعریف و نقدهایمان گاهی زیادهروی میکنیم، با تعریفهایمان باعث برهم زدن تمرکز سرمربی استقلال خوزستان و ایجاد فشار بر تیم شدیم و همین باعث شد، استقلالی که حتی می توانست به لیگ برتر صعود کند، از صعود بازبماند. پس درواقع با فشاری که روی این تیم گذاشتیم، مانع از انجام این مهم شدیم.
ظرفیت بومی خوزستان نیاز به مدیریت خوب دارد
وی بیان کرد: اعتقاد من این است که میدان دادن به بازیکن و مربی بومی در تیمهای لیگهای پایینتر میتواند به یک فرصت تبدیل شود تا سالهای بعد نتایج آن را در لیگ برتر ببینیم. نمونه آن استقلال ملاثانی در لیگ دو فوتبال است که با یک تیم و سرمربی و کادر بومی آن هم بدون امکانات و با مشکلات فراوان، توانسته مدعی صعود به لیگ یک فوتبال کشور باشد. خوزستان ظرفیت و پتانسیل لازم را دارد اما استفاده از این ظرفیت نیاز به مدیریت خوب دارد. پس اگر بتوانیم مربیان بومی را به خوبی مدیریت کنیم و به آنها فرصت کار در لیگهای پایین را دهیم، در واقع آنها را برای سالهای بعد و حضور در تیمهای لیگ برتری استان حمایت کردهایم و این مربیان با کسب تجربه لازم میتوانند در آینده نزدیک کمک شایانی در راس کادر فنی تیمهای لیگ برتری استان به فوتبال خوزستان و کشور داشته باشند.
توهین به فوتبال خوزستان با انتخاب مجدد پاشازاده برای شهرداری
وی درباره انتخاب مهدی پاشازاده برای شهرداری ماهشهر و اثرات سویی که این انتخاب بر عدم صعود این تیم به لیگ یک داشت نیز خاطرنشان کرد: پاشازاده پیش از فصل جاری رقابتهای لیگ دسته دو کشور نیز در یک دوره دیگر سرمربی شهرداری ماهشهر بود که در یک شرایط خوب، از تیم دیگری درخواست کار دریافت کرد و شبانه ماهشهر را ترک کرد و رفت اما باز هم دیدیم که مدیران این باشگاه مجددا پاشازاده را برای سرمربیگری شهرداری انتخاب کردند که به نظرم بازگشت او به فوتبال خوزستان، توهین به ورزش و فوتبال استان خوزستان بود. در این تیم، یک سرمربی غیربومی فوتبال خوزستان را مورد تمسخر قرار داد و باید مدیران باشگاه تنبیه و توبیخ شوند که چطور مربیای که تیم را رها کرد و رفت مجددا آن را برای هدایت تیم انتخاب میکنند؟ در حالی که داریوش هرمزیها، بهنام سراجها و حسن هوریها دیده نمیشوند.
چرا چند سال است که تنها چند مربی در فوتبال ایران حضور دارند؟
این کارشناس فوتبال افزود: نمیدانم چه عاملی پشت این قضیه است که مدیران ما چنین انتخابهایی را دارند و چشم خود را روی مربیان بومی میبندند. چنین انتخابهایی نشات گرفته از افرادی است که از دلالی در بازیگری به دلالی در مربیگری رسیدهاند. برای من سوال است که چرا چندین سال است تنها چند نفر در فوتبال ایران حضور دارند و برایم سوال است چطور میشود، وقتی یک مربی با تیمی خوب نتیجه نمیگیرد و از آن تیم اخراج میشود، یک هفته بعد، یک تیم دیگر آن مربی را آن هم با قیمت بالاتر استخدام میکند؟ میخواهم بدانم چه افرادی هستند که این چنین، کار را مدیریت میکنند. زمانی که مدیرعامل نفتمسجدسلیمان بودم با چندین مدیرعامل در این زمینه صحبت کردم و پیشنهادم این بود که باید تعهدی بین باشگاهها ایجاد شود که با یک سرمربی که به دلیل نتایج فنی و ضعیف از یک تیم اخراج شده، در تیم دیگر به کار گرفته نشود. در فوتبال ما باید دادگاه ورزش وجود داشته باشد تا بررسی شود چرا یک مربی که از تیمی اخراج شده، درآمدش از مربیای که در طول یک فصل تنها با یک تیم کار کرده، بیشتر است. پس یک مافیا وجود دارد و افرادی در جابهجایی مربیان در فوتبال ایران نقش دارند. آیا سیستم نظارتی و بازرسی لازم روی این موارد نیز صورت میگیرد؟ مطمئنا دادگاه ورزش باید وجود داشته باشد تا این خلاء پر شود.
چرا در شرایط گل و بلبل، مربیان خوزستان دیده نمیشوند؟
وی افزود: دو سرمربی خوزستانی، یعنی عبدالله ویسی و پورموسوی در تیمهایی در خارج از استان مشغول به فعالیت هستند که هر دو تیم گزینه سقوط هستند و به نظر من بودن در کادر سرمربیگری لیگ برتر کشور به هر قیمتی به صلاح نیست و اگر پورموسوی و ویسی یک سال دیگر نیز بدون تیم میماندند، بهتر بود تا در چنین شرایطی سرمربی تیمهای پیکان و پارس جنوبی شوند. چرا در دوران گل و بلبل پیکان و جم، ویسی و پورموسوی انتخاب نمیشوند؟ چطور ما خوزستانیها برای هدایت تیمهایمان در شرایط گل و بلبلمان مربیان غربومی را میبینیم و مربیان بومی را نه؟ اگر من به گونهای در فوتبال این استان مسئولیت داشتم، هرگز اجازه نمیدادم که مربیان و بازیکنان غیربومی در تیمهای خوزستانی شاغل در لیگهای یک، دو و سه کشور فعالیت داشته باشند و این مهم را برای پنج سال متمادی ممنوع میکردم زیرا اگر میخواهیم مربی و بازیکن بومی پرورش دهیم تا در آینده به کار تیمهای لیگ برتری بیایند، باید کار را از همین لیگهای پایین آغاز کنیم.
منبع: ایسنا
ارسال نظر به عنوان مهمان