نظرات
- اولین نظر را شما بدهید
پدر بود و شب بود و شهنامه بود/ پدر پهلوانبود و شهنامه خوان
سخن بود و گفتار از هر دری/ به یاد شهیدان خوب زمان
پدر رستمی بود با گرز و رخش/ که زد پنجه در پنجه ی آفتاب
پدر رستمی بود اما نداشت/ هماورد خوبی چو افراسیاب
پدر ایلخانی ست ( کوردینه) پوش/ اتابک ترین مرد ( چوقا) به دوش
که پهنای آبشخور ایلی اش/ ز ( تاراز) تا ( جی) ( دنا) تا به ( شوش)
پدر غیرت ناب( چالنگی ) ی ست/ پدر یاغی ی سربه دار من ست
نوشته به پیشانی ی مرد ایل/ که میراث( هفت) و ( چهار) من ست
پدر گفت مشروطه حق من ست/ و ( سردار اسعد) گواه من است
چگونه برآیم از این معصیت/ که عشق به میهن گناه من است
نژاد مرا از خود من بپرس/ تبار من از آتش و تندر است
نوشته ست بر ( تخت پولاد جی)/ که ( سردار مریم) مرا مادر است
به ژرفای( کارون) و ( زاینده رود)/ پدر باز دل را به دریا زده است
به یاد سواران برنو به دوش/ سیه خیمه اش را به صحرا زده است
مرا بر بلندای ( دژ سپید)/ به خاکم سپارید وقت سحر
که از چشم انداز اجدادی ام/ دوباره بر آیم به یاد پدر
ارسال نظر به عنوان مهمان